38 سال جستجو برای یافتن نشانه ای از یک دوست؛ این بار منزل مرتاض هندی.
من، هر چه توان داشتم به کار گرفتم تا ردی از آقا موسی پیدا کنم. حتی در سفر هند هم
بیشتر بخوانیدمن، هر چه توان داشتم به کار گرفتم تا ردی از آقا موسی پیدا کنم. حتی در سفر هند هم
بیشتر بخوانیدآیت الله سید مرتضی مستجابی: در کشف حجاب به کرات با این چشم هام این پاسبان ها رو دیدم که
بیشتر بخوانیدآیت الله سید مرتضی مستجابی: یه تاجر اصفهانی که من از کودکی می شناختمش و از متدینین بود، برای زیارت
بیشتر بخوانیدآیت الله سید مرتضی مستجابی: وقتی آقای بروجردی به قم اومد، ایشون [آیت الله سید صدرالدین صدر] که از پایه
بیشتر بخوانیداون روزها کلاه دوره دار مخملی که لات ها روی سرشون داشتند. منم داشتم. حالا اینکه ما همین کلاه رو
بیشتر بخوانیدآیت الله سید مرتضی مستجاب، پسر عموی امام موسی صدر: بعد از اینکه وارد قم شدم، خلاصه، چهار بعد از ظهر،
بیشتر بخوانیدآیت الله سید مرتضی مستجابی فرزند مرحوم سید اسدالله مستجاب الدعواتی: ایشون روحیه مردانگی عجیبی داشتند. باز یادمه در همون
بیشتر بخوانیدآیت الله مرتضی مستجاب: یادم هست که یه شب دیدم آقا خیلی پریشانند: اونوقت در اداره فرهنگ بودند: مثل ایبنکه
بیشتر بخوانیدآیت الله سید مرتضی مستجابی: … در راه که می رفتیم جایی یک گله گاو دیدیم تا چشمم به این
بیشتر بخوانیدیه روز رفتیم مسجد سید، دیدن مرحوم مفید، که مرد بسیار محترمی بود. سلام و علیک کردیم و نشستیم. خب،
بیشتر بخوانید