سادات مسیحی!
حمید قزوینی، محقق و نویسنده تاریخ شفاهی نوشت:
عید غدیر، از مهمترین اعیاد شیعیان و دوستداران حضرت علی(ع) و اولاد اوست. به همین مناسبت، مردم به دیدن سادات رفته و آنها را گرامی میدارند. برای ما که همیشه سادات را در میان مسلمانان دیدهایم، کمی عجیب خواهد بود اگر سادات غیر مسلمان و به طور خاص، سادات مسیحی را ملاقات کنیم.
اما دیدن این گروه از سادات، در کشور لبنان، چندان عجیب نیست. چون برخی خانوادههای لبنانی که از شیعان بودهاند، به مرور زمان به دلیل فشارهای سیاسی و سرکوبهای شدید به ویژه در دوران سلطه عثمانی، برای رهایی از خطر اعدام و تبعید و مصادره اموال، با در پیش گرفتن تقیه و پرداخت جزیه، خود را مسیحی جلوه دادهاند تا بتوانند راه نجاتی برای خود بیابند. در چنین شرایطی با تغییر نسل و محدودیت در نشر معارف دینی، رفته رفته، فرزندان آن ها مسیحی شده و در زمره طایفه مسیحیت قرار گرفتند.
استاد «ژوزف الهاشم» یکی از همین گروه است که اجداد او از سادات بوده اند. وی چهرهای برجسته در میان شاعران معاصر لبنان به شمار میآید. او از جوانی علاوه بر تدریس و نویسندگی و روزنامهنگاری، با عضویت در حزب کتائب به فعالیت سیاسی پرداخت و رادیو «صدای لبنان» را تاسیس کرد و در دولتهای مختلف، مسئولیت وزارتخانههای اقتصاد، پست، امور اجتماعی و ارتباطات را برعهده داشته است. از او چند کتاب به چاپ رسیده که مجموعه «علویات» در برگیرنده اشعاری در باره امیرمؤمنان و حادثه عاشوراست.
ژوزف الهاشم در مقدمه این کتاب، علی را تنها متعلق به شیعیان نمی داند و تاکید میکند که هرکس به فضیلتهای اخلاقی آراسته باشد، حضرت علی(ع) پیشوای اوست.
او نهجالبلاغه را قانون اساسی همگان میداند و میافزاید: «هرکس نهجالبلاغه را بخواند شیفته علی(ع) میشود و هرکس شیفته علی(ع) شود، دوستش میدارد و هرکس دوستش داشته باشد به او نزدیک میشود.»
جالب این است که ژوزف الهاشم با افتخار به عضویت در شجره سادات، معتقد است این عامل موجب شده تا در اشعارش شور و احساس خاصی داشته باشد. وی همیشه پیوندی از اندیشه های مسیحی و ارزش های علوی را در اشعار خود بیان میکند.
یکبار در سفری به لبنان، فرصتی فراهم شد تا به دیدنش رفته و مصاحبهای با او داشته باشم. بالطبع یکی از پرسشهای من این بود که چگونه و از کجا سرودن شعر برای امام علی(ع) و فرزندان او را آغاز کرده است؟
در پاسخ گفت: «زمانی که دوران دانشجویی را میگذراندم، گاهی شعر هم میگفتم. یکبار در محفلی شرکت کردم که امام موسی صدر هم در آن حضور داشت. او وقتی نام مرا شنید به گرمی و محبت با من برخورد کرد و درباره پیشینه خانوادگی من و اینکه اجدادم از سادات بودهاند برایم سخن گفت و مرا تشویق کرد که ضمن مطالعه و آشنایی بیشتر با امام علی(ع) درباره ایشان که جدم هست، شعر بگویم. همین توصیه نقطهی شروعی برای مطالعه و سرودن شعر دراین زمینه بود که تا امروز هم ادامه دارد.»
منبع: گانال تلگرام حمید قزوینی، @H_Ghazvini