آن بیست و شش نفر؛ روایتی از اجراهای ارکستر سمفونیک تهران در جبهه‌های جنگ

26 نفر بودند. می‌شد بمانند گوشه‌ای امن و دور از میدان جنگ، یا در اجراهای خاص آن روزها ساز بزنند یا دست روی دست بگذارند تا ببینند سرنوشت مملکت چه می‌شود؛ اما آنها انتخاب دیگری داشتند، انتخابی که کار هر کسی نیست و شاید برخی از شنیدنش هم حیرت زده شده یا می‌ترسیدند. 26 نفر این اتفاق ماندگار، بخشی از نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران بودند که رضا جعفری بهنام صدابردار و مهرداد کاظمی خواننده مطرح آن سال‌ها همراهی‌شان می‌کرده است. ماجرا از این قرار بوده که این گروه طی دوران جنگ تحمیلی 13 بار راهی جبهه‌های جنگ شده و به اجرای موسیقی پرداخته‌اند. آنها ابتدا به خاطر وظیفه‌ای که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌‌عهده‌شان گذاشته شده، راهی جبهه‌ها شده‌اند، اما از همان بار اول دلشان را جا گذاشته‌اند، آنقدر که به دنبال دلشان در هر فرصتی پا به میدان گذشته‌اند.

جعفری بهنام که صدابردار پیشکسوتی است و در این اجراها گروه را همراهی می‌کرده، به جام‌جم می‌گوید: ما در طول جنگ تحمیلی به تمام نقاط رفتیم از جنوب گرفته تا غرب، همه جا حضور پیدا کردیم تا به رزمندگان روحیه بدهیم و برایشان موسیقی اجرا کنیم.

او می‌افزاید: من تنها صدابرداری بودم که حاضر شدم گروه را همراهی کنم و شخص دیگری نبود که بخواهد جایش را با من عوض کند؛ بنابراین تمام 13 اجرایی را که داشتیم حضور پیدا کردم و هنوز هم به این کارم افتخار می‌کنم.

اما جز جعفری بهنام یک نفر دیگر هم پای ثابت اجراهای این ارکستر 26 نفره بوده و از هیچ اجرایی جا نمانده است. مهرداد کاظمی خواننده‌ای که در سال‌های جنگ تحمیلی چهره‌ای معروف و محبوب بود، در تمام اجراها ارکستر را همراهی کرده است. کاظمی این روزها در ایران نیست و به خاطر بیماری ریه در آمریکا عمل شده است. هر چند عمل جراحی موفقیت‌آمیز بوده، اما او اکنون اجازه پرواز با هواپیما را ندارد و از ایران دور مانده است. به همین دلیل هم امکان صحبت با او درباره خاطرات سال‌های جنگ برایمان فراهم نشد.

اول قصه

اما ایده اجرای موسیقی در جبهه‌های جنگ چگونه آغاز می‌شود. جعفری بهنام ماجرا را این‌طور روایت می‌کند: بنده که کارمند رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستم، همراه با مدیر‌کل وقت دفتر موسیقی و معاون هنری به این نتیجه رسیدیم حضور گروه‌های موسیقی در جبهه‌های جنگ می‌تواند اتفاق خوبی باشد که به رزمندگان روحیه دهد. نمونه این کار هم در لهستان و برخی کشورهای دیگر اتفاق افتاده و موفق بود. به همین خاطر کار را شروع کردیم. او ادامه می‌دهد: در نخستین تجربه تمام ارکستر را منهای خانم‌های نوازنده راهی جبهه کردیم. اما تجربه نشان داد این حجم نوازنده نمی‌تواند حضوری مثمر داشته باشد. بنابراین رویه را عوض کردیم و سازهای زهی را حذف کردیم. نوازنده سازهای بادی همراه من و مهرداد کاظمی و محمد گلریز راه افتادیم و به جبهه رفتیم.

از فاو تا حلبچه

آنها 40 روز در فضای جبهه می‌مانند و هر جا که امکانش فراهم شود، می‌نوازند. از فاو گرفته تا حلبچه. از بمباران شیمیایی تا عملیات دیگری که برای رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» خواندند تا آنها با روحیه بیشتری مقابل دشمن بایستند. این صدابردار پیشکسوت عنوان می‌کند: رزمندگان از اجراهای ما استقبال می‌کردند و نمایندگان ولی فقیه در جبهه‌های مختلف می‌گفتند ما گروه روحیه هستیم.

جعفری از مهربانی‌های رزمندگان هم حرف می‌زند و می‌گوید: وقتی یک نفر چفیه‌اش را با من نصف کرد یا دیگری دو تا صابون را بین من و گلریز و کاظمی و شمس چهار تکه کرد، یا وقتی دیگری سربندش را به ما می‌بخشید، بهترین حس دنیا را داشتیم؛ چون می‌دیدیم آنها تمام چیزی را که دارند به ما می‌بخشند و همین‌ها بود که نمی‌گذاشت از رفتن منصرف شویم.

خاطره‌ها اما همیشه شیرین نبوده‌اند. خاطره‌های تلخ هم گوشه و کنار جنگ پرسه می‌زدند و هنوز هم می‌توانند بغضی شوند در گلوی جعفری. او می‌گوید: تکان‌دهنده‌ترین صحنه‌های عمرم را در حلبچه دیدم. وقتی ما وارد منطقه شدیم حال بدی داشتیم و به صدام لعنت می‌فرستادیم که حتی به مردم خودش هم رحم نکرده است.

او می‌افزاید: مادری به آشپزخانه رفته بود تا برای فرزندش شیر بیاورد، حالا نوزاد گوشه‌ای از خانه و مادر در آشپزخانه هر دو شیمیایی شده بودند. خانواده‌ای سوار وانت شده بودند که فرار کنند، اما همه شیمیایی شده بودند. ما آدم‌های زیادی را دیدیم که مجسمه شده بودند! صدام چنان شیمیایی زده بود که آنها مجسمه شده بودند و این صحنه‌ها حال آدم را دگرگون می‌کردند. همانجا بود برخی نوازنده‌ها هم آسیب دیدند. محمد گلریز هم آنجا بود. همیشه به او می‌گویم دیگر ششدانگ صدایت را نداری. دو دانگش را توی حلبچه جا گذاشته‌ای.

خاطره‌ها و ناگفته‌های جعفری تمامی ندارد، اما بسیار خوشحال است که قرار است او و دیگر نوازندگان ارکستر 26 نفره جنگ تحمیلی که در قید حیات هستند، به همت بنیاد روکی و آقای صفی‌پور، مدیر این بنیاد دور هم جمع شوند تا از زحماتشان تجلیل شود. این اتفاق روز 21 مهر رخ خواهد داد و البته به گفته این صدابردار پیشکسوت، امیری معاون صفی‌پور هم در آن نقش مهمی دارد.

نویسنده: زینب مرتضایی‌فرد

منبع: روزنامه جام جم، چهارشنبه 1397/7/4

تاریخ درج مطلب: پنجشنبه، ۵ مهر، ۱۳۹۷ ۲:۵۰ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *