آیا مسئولیت نگارش تاریخ جنگ را باید به نظامیان سپرد؟
جعفر شیرعلی نیا، محقق و نویسنده تاریخ انقلاب و جنگ:
یک. حدود بیست سال پیش هدایتالله بهبودی در مقاله «موانع تاریخنگاری جنگ» نوشت که نگارش تاریخ به قلم «سازمانی که جنگ کرده، کشته داده، زمینهایی را از دشمن استانده، پیشروی کرده، عقب نشسته و بالاخره سهامدار اصلی این واقعه بوده، برای همه پژوهشگران بهویژه گروهی که منابع وابسته به حکومتها را با تشکیک و دودلی وارسی میکنند، اطمینانآور نیست، چرا که سهیم بودن در جنگ، حق دفاع از خود را برای این نهادهای نظامی محفوظ نگاه میدارد. بنابراین تولیدات مکتوب این سازمانها آشکارا دفاعیهای از عملکرد خودِ آنها بهشمار خواهد رفت. همین گرایش، فاصلهای فراوان میان آثار پدیدآمده و آنچه مورخ در نگارشِ تاریخ پایبند آنست بهوجود میآورد.» مدیر وقت دفتر ادبیات انقلاب حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، در ادامه ویژگیهای کار مورخ برای یافتن واقعیت تاریخی را توصیف میکند و مینویسد: «این ویژگی در تاریخنگاری سازمانهای نظامی به چشم نمیخورد. گذشته از این، تولیدات این نهادها بهاجبار از صافی منافع حاکمیت نیز میگذرد و موجب فاصله بیشتر میان آثار مطلوب و این منابع میگردد.»(کتاب نامآورد، ص337)
دو. بخشی از گفتگوی دکتر داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم با سردار محمد درودیان از نویسندگان اصلی سپاه در حوزه جنگ که حدود دوازده سال پیش انجام شده: «دکتر داوری: مسلما شما بیش از آنچه نوشتهاید اطلاعات دارید. کار قابلستایش هم کردهاید… شما مطالب خوبی گفتهاید اما بسیاری چیزها را هم ناگفته گذاشتهاید. محمد درودیان: باید میگفتیم؟ دکتر داوری: ببینید شما بهعنوان یک مورخ میبایست میگفتید ولی بهعنوان یک نظامی نه. شما بهعنوان نظامی میبایست حرمت همه مسئولان جنگ را مراعات میکردید و چنین کردید. درودیان: بله.» (کتاب تاریخنگاری و جنگ ایران و عراق، ص127)
سه. سرلشکر غلامعلی رشید از مقامات ارشد ستاد کل نیروهای مسلح و از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ هشتساله که دیدگاههایش در نهادهای متولی تاریخ جنگ در سپاه بسیار موثر است، در یادداشتی در ابتدای کتاب تازه منتشرشده «مسایل اساسی جنگ در آثار منتشرشده ارتش و سپاه» مینویسد: «بررسیهایی که تاکنون بیشتر به همت ارتش و سپاه انجام گرفته است، به دلیل در اختیار داشتن اسناد و نقش متفاوت در عملیاتها، غالبا عملیاتی- سیاسی و گاه تبلیغاتی است. وجود دو سازمان ارتش و سپاه و تجربه متفاوت آنها از جنگ، موجب انتشار آمارهای مختلف و مناقشه درباره نقشهای هر دو سازمان و عملکرد آنها در زمان جنگ شده است.» و در ادامه از «ضرورت تغییر در روش مطالعه جنگ ایران و عراق و نگرش جدید به تجربیات دوره دفاع مقدس» میگوید.
وقتی پسوند مقدس به میان میآید، بسیاری از بررسیهای تاریخی محدود میشود و تنها ادبیات در این فضا رشد خوبی خواهد داشت که در این سالها با حمایت عالیترین مقام نظام، ابعاد تاریخی جنگ را تحتالشعاع قرار داده است.
چهار. سردار معتقد است «غلبه بر وضعیت کنونی… مستلزم استفاده از روشهای جدید تحقیقاتی به منظور مطالعه ظرفیتهای نظامی-استراتژیک در جنگ است.»
آیا روشهای تحقیقاتی جدید به نتایج بهتری از آنچه تاکنون دست یافتهایم میرسد؟ معتقدم تا وقتی که بودجه و امکانات برای پژوهشهای جنگی در اختیار سازمانهای نظامی است و آنها کارفرمای پژوهشگران هستند نمیتوان انتظار اتفاق جدید و متفاوتی داشت. به تعبیر بهبودی: «تقاضا برای نگارش تاریخ جنگ در این زمان، درخواست سازمانها و نهادهای حکومتی است که مستقیم یا غیرمستقیم با جنگ و تبعات آن مرتبط هستند. این نهادها به دلیل امکان سرمایهگذاری در این کار، حق نظارت نیز دارند. همین نظارت، شائبه جهتگیری و اعمال سلیقه را ایجاد میکند که در تاریخنگاری ناپسند بهشمار میرود.»
برخی نظامیان پژوهشهای نظامی ارزشمندی انجام دادهاند که برای سیستمهای نظامی و مورخین هم راهگشاست اما وقتی نظامیان به حوزههایی فراتر از حوزه نظامی وارد میشوند در حالی که هنوز باید و نبایدهای یک نظامی را دارند، نتیجه پژوهش آنها محدودیت و آسیب فراوانی خواهد داشت. از سوی دیگر با انحصار پژوهشها در نهادهای نظامی، موضوعات پژوهشی، موضوعات موردعلاقه نهادهای نظامی خواهد بود و بسیاری از ابعاد جنگ نادیده گرفته میشود.
پنج. تا وقتی سخنان اهالی اندیشه که خارج از فضای نظامی هستند شنیده نشود و دانشگاهها، پژوهشکدهها و پژوهشگران مستقل در حوزه جنگ ایران و عراق با محدودیتهای فراوانی روبهرو باشند، تاریخ جنگ به مسایل نظامی و در محیطهای نظامی محدود میشود و روش جدید مورداشاره سردار رشید جز تکرار روایتها و مناقشات قدیمی میان نظامیان ثمری ندارد.