ابعاد شخصیتی شهید چمران به روایت برادر؛ از جهاد و مبارزه تا نقاشی و خطاطی
مهدی چمران، برادر شهید مصطفی چمران در گفتگویی با روزنامه جام جم به ویژگی های شخصیتی دکتر چمران اشاره می کند. اهم صحبتهای مهندس چمران درباره ابعاد شخصیتی برادرش را در ادامه می خوانید:
* شهید چمران در درجه اول یک دانشمند بزرگ بود. دانشمندی که در زمان خودش افرادی در کل دنیا پیدا نمیشدند که همتای او باشند. او از آمریکا و با دانشمندان روسی و دانشمندان فرانسوی در ارتباط علمی بود. او موفق به دریافت درجه دکترا در رشته فیزیک پلاسما شد. اگر به همین یک مورد هم درباره ایشان اکتفا کنیم، یکی از مفاخر بزرگ ملی ماست. منتهی درعین اینکه یک دانشمند است، یک مبارز و فرمانده شجاع و بی نظیر در جنگهای چریکی و غیرچریکی هم بود. او به صورت تئوری و عملی این موضوع را در مصر آموخت و آموزشهای نظامی دیده بود. پس از آن هم هفت سال در مقابل اسرائیل در جنوب لبنان واقعا ایستاده بود. نه اینکه مثل برخی ژست این مبارزه را بگیرد، واقعا جنگیده بود و برای اولین بار در تاریخ، تانکهای اسرائیلی را با یک طراحی بسیار زیبا و با تعداد محدودی از یاران خودش با سلاحهای سبک مثل کلاشینکف و آرپی جی هفت در ارتفاعات تل مسعود در منطقه بیت الجبیل جنوب لبنان به آتش میکشد و اسرائیلیها را از لبنان بیرون میکند. اما این دلاوریها متاسفانه در تاریخ مکتوم مانده است.
* همین شخصیتی که دانشمند و در نقطه مقابل آن یک رزمنده و فرمانده شجاع است، یک عارف وارسته و پیوسته به عرفان الهی هم بود، نه عارف گوشهگیر و عزلتنشین. بلکه همان عرفانی که امیرالمومنین آن را به بهترین وجه نشان داد؛ یعنی عرفان عملی همراه با عملیات. شهید چمران در کنار اینها، یک مدیر هم بود و هرجای دنیا رفت سازماندهی و مدیریت کرد و تشکیلات درست کرد که آخرین آن، ستاد جنگهای نامنظم در خوزستان بود که با همراهی و همیاری مقام رهبری آن را تشکیل داد.
* در کنار این مدیریت، شهید چمران یک سیاستمدار بود. پیشبینیها و تحلیلهای سیاسی او به گونهای بود که حتی رهبران فلسطینی مثل یاسر عرفات با او در این زمینه مشورت میکردند. نمونههای فراوانی از روشنبینی سیاسی شهید چمران وجود دارد. منظور از سیاستمدار درباره ایشان نه آن سیاستمداری با تزویر، بلکه مقصود سیاست واقعا اسلامی و مصداق «و انتم ساسه العباد» در زیارت جامعه کبیره است.
* بجز دانشمند بودن، رزمنده بودن، مدیر بودن، سیاستمدار بودن و عارف بودن، یک هنرمند بزرگ هم بود. واقعا آدم تعجب میکرد او به عنوان وزیر دفاع نیمه شب به خانه میآمد و بعد از ملاقاتهایی که با افراد مختلف داشت، سراغ علایق هنری خود میرفت. او استاد خطاطی بود و در نقاشیهای زیبایی هم میکشید که از نظر تکنیک و سبک و محتوا و مضمون، عموما دارای مفاهیم والای عرفانی و شهادت بود. یکی از تابلوهای نقاشی او که دریا را نشان میدهد، «یخرجهم من الظلمات إلی النور» نام دارد. او نمیخواست دریا را نشان دهد، بلکه یک انسان کاملا آیرودینامیک را نشان میدهد که چگونه از آن دریای ظلمانی به سمت نور حرکت میکند. یا در کروکی تابلو نقاشی دیگری که اسبی را کشیده، نوشته: «خروش شهید». یا در تابلوی دیگری که یک شهید را بهصورت خیلی استیلیزه شده نشان میدهد، میگوید: «عروج شهید». البته بجز این تابلوهایی که تصاویر آن موجود است، شهید چمران تابلوهای دیگری هم دارد که ما هنوز روی سایتها نگذاشتهایم و باید آنها را آماده کنیم.
* شهید دکتر چمران همچنین استاد عکاسی بود و تاریکخانه داشت و کار میکرد. او حدود هزار اسلاید دارد که ما یک بار نمایشگاهی از آنها در مجموعه تئاترشهر گذاشتیم. البته فقط تعدادی از این اسلایدها را در آن نمایشگاه به نمایش گذاشتیم؛ عکسهایی از زیباییهای لبنان و عکسهایی از خرابیهای لبنان و جنایات اسرائیلیها و فالانژها که توسط شهید چمران گرفته شده است.
* همه اینها را که کنار هم بگذارید، با موجود عجیبی روبهرو میشوید که در درجه اول میتواند بهترین اسوه و الگو برای جوانان ما باشد. چون هرچه بخواهند میتوانند در او پیدا کنند. شخصی که شاگرد ممتاز دبیرستان، دانشکده فنی تهران، دانشگاه تگزاس آمریکا و دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود و مدرک دکترای خود را با عالیترین درجه دریافت کرد. استاد او در آمریکا گفته بود من نمیخواهم چنین همکاری را از دست بدهم، برای همین تز او را شش ماه نگه داشته بود. البته بعد از آن هم او در مراکز تحقیقاتی کار میکرد، اما به خاطر آن عرفان و بینش سیاسی که داشت، گفت فضای وسیع آمریکا برای من تنگ مینماید و من نمیتوانم در این فضا زندگی کنم و ببینم کارهای ما در اینجا دستاوری علیه مسلمین و برای کشتار آنها میشود. بنابراین شهید چمران همه آنها را رها کرد و آمد به خاورمیانه. اول به الجزایر و مصر و بعد هم در لبنان مستقر شد. چرا؟ چون میگفت میخواهیم قدس را آزاد کنیم. او آرزو داشت در راه آزادی قدس به شهادت برسد که البته عملی نشد و به ایران آمد و همانگونه که میدانید در ظهر خونین 31 خرداد سال 1360 و در دهلاویه به اوج ملکوت پرکشید.
منبع: روزنامه جام جم، چهارشنبه 1397/3/30