اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا!
حمید داودآبادی نوشت:
“آنچه را برای خود دوست میداری، برای دیگران دوست بدار و آنچه را که برای خود نمیپسندی، برای دیگران نیز مپسند.” حضرت علی (ع)
قاضی بود. حاکم شرع.
قاطع بود. اصلا اهل سازش و کوتاه آمدن نبود.
اگر کسی حتی در ذهنش می گذشت که بشود او را با رشوه خرید، در همان ذهنش اعدام می شد!
تند بود. شاید همین تندی اش باعث شد به بهانه قاطعیت، برخی احکام را بدهد که بعدا …
انقلاب بود و شور انقلابی.
چند سالی که گذشت، مثلا معتدل شد.
ژست ضدخشونت گرفت!
رفت توی تیم اصلاح طلبان!
چیه می خندید؟!
حالا اصلاح طلبان هرچی که بودند و دهه 60 هرچه کردند، مگر نمی توانند بدون این که توبه کنند و کسی بفهمد و کسی بپرسد، بشوند ضدخشونت و دیگران را محکوم به خشونت طلبی کنند؟!
شاید با خود فکر کنند این از زرنگی است که هر لحظه به رنگی درآیند!
پیر شد، مریض شد، خانه نشین شد.
دیگر از آن احکام تند خبری نبود.
سکوت پیشه کرده بود و منتظر ملک الموت.
انقلاب به همه چیز سرعت داد.
حتی به رشد نسل!
آن قدر به دیگران سرگرم شدیم که از بیت خود غافل ماندیم!
دختری داشت نواندیش.
اصلاح طلب تر از پدر!
تحصیلکرده با تیپ خیلی امروزی.
آن قدر که پدر از تیپ و قیافه، رفتار و کردار دختر که از قید شوی خویش آزاد گشته بود، در عذاب بود.
همواره از اینکه او را به نام پدرش بشناسند، در گریز بود.
پدر هم جایی رو نمی کرد که این دختر من است!
نمی دانم چرا دلم سوخت و نفهمیدم یعنی چی و چرا، وقتی شنیدم:
پیرمرد که همه چیز دیگران را به خودش مربوط می دانست و حکم می داد، چندی قبل از روبرو گشتن با حضرت عزرائیل، به دخترش گفته بود:
“دخترم، هر کاری که می کنی، به من ربطی ندارد، فقط نمازت را ترک نکن.”
و مُرد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
پ.ن: عکس هیچ ربطی به متن ندارد و هیچ قصد سوئی در آن نیست! فقط چون عکسی مرتبط با موضوع پیدا نکردم، این را گذاشتم.
منبع: کانال تلگرام حمید داودآبادی