خاطراتی از علاقه شدید امام خمینی به فرزند دختر!

در خاطرات مربوط به امام خمینی، راویان مختلف از علاقه ایشان به فرزند دختر گفته اند. بخشی از آن خاطرات که نزدیکان امام خمینی نقل کرده اند، تقدیم میشود:

دعا کنید دختر باشد
‏‏بعضی وقتها که افراد فامیل می خواستند صاحب فرزند شوند، امام می فرمودند:‏‎ ‎‏دعا کنید که دختر باشد، برای اینکه دختر بهتر است، کسی که دختر ندارد، یعنی‏‎ ‎‏اولاد ندارد.‏‎
راوی: زهرا اشراقی، نوه امام خمینی

از آنها تعریف می کردند
‏‏در بین نوه های امام، دختر خانمهایی که نزدیک سن ازدواج بودند، پیش امام‏‎ ‎‏محبوبترین بودند؛ و امام مرتب از آنها تعریف می کردند؛ و وقتی ازدواج می کردند‏‎ ‎‏نفر بعدی مطرح می شد و نظر ایشان به طرف او جلب می شد.‏‎
راوی: علی اشراقی، نوه امام خمینی

مورد علاقه
‏‏علاقه آقا به دختر خیلی زیاد بود، یعنی به کسانی که فرزند دختر داشتند‏‎ ‎‏می گفتند: «آن چیزی که مهم است. دختر است». همیشه می گفتند: «آن کسی که‏ ‎‏مورد علاقه می تواند قرار بگیرد دختر است».‏‎
‏‏راوی: فرشته اعرابی، نوه امام خمینی

دختر اولاد است
‏‏یک بار دخترم به آقا گفت: آقا یک پسر دارم. امام فرمودند: مریم سعی کن بچه دار‏‎ ‎‏شوی. گفت: آنقدر خانه مان کوچک است که اگر راه برویم به هم می خوریم، چطور‏‎ ‎‏بچۀ بیشتر پیدا کنم. آقا فرمودند: به این چیزها فکر نکن. بچه پیدا کن. آن هم‏‎ ‎‏دختر، دختر اولاد است.
راوی: بدرالسادات پسندیده، برادرزاده امام خمینی.

دختر خیلی خوب است
‏‏در زمستان سال 1363 خداوند فرزند دختر به اینجانب عطا فرمود. چند روز‏‎ ‎‏بعد از تولد، مادرش او را به بیت حضرت امام آورد. بعد از انجام کارهای معمول،‏‎ ‎‏از محضر امام خارج شدم و نوزاد را برای تشرف به خدمت حضرتشان آوردم.‏‎ ‎‏از پله های حیاط بالا می آمدم که توجه حضرت امام به حقیر جلب شد. با تبسم‏‎ ‎‏و نشاط کم سابقه، اذن دخول دادند. قبل از آنکه سخنی بگویم، فرمودند:‏‎ ‎‏«بچۀ خودتان است؟». عرض کردم، بله! بلافاصله دو دستشان را به علامت‏‎ ‎‏تحویل کودک جلو آوردند و همزمان پرسیدند: «دختر است یا پسر؟». عرض‏‎ ‎‏کردم: دختر است. او را در آغوش گرفتند و صورت به صورت او گذاشتند و‏‎ ‎‏پیشانی او را بوسیدند و در این حال فرمودند: «دختر خیلی خوب است.‏‎ ‎‏دختر خیلی خوب است. دختر خیلی خوب است!». و در گوشش دعا خواندند.‏‎ ‎‏سپس از اسم او سؤال فرمودند. به عرض رساندم: آقا اسم برایش انتخاب‏ ‎‏نکرده ایم، گذاشته ایم حضرتعالی انتخاب بفرمایید. حضرت امام بدون تأمل،‏‎ ‎‏فرمودند: «فاطمه خیلی خوب است. فاطمه خیلی خوب است. فاطمه خیلی‏‎ ‎‏خوب است».‏‎
راوی: حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان، از اعضای دفتر امام خمینی.

تو اولاد نداری
‏‏امام به من می گفتند: تو که دختر نداری، اولاد نداری، تو نمی دانی دختر چقدر به‏‎ ‎‏درد می خورد. یک روز من گفتم که شما پسر خوبی مثل احمد دارید، چرا این‏‎ ‎‏حرف را می زنید؟ گفتند: او نمونه است، او تک است، مثل احمد معلوم نیست که‏‎ ‎‏دیگر پیدا بشود، احمد تک است، احمد را کنار بگذار، ولی تو دختر نداری، اولاد‏‎ ‎‏نداری، اولاد، دختر است.
راوی: فاطمه طباطبایی، عروس امام خمینی.

یک اولاد و دو پسر
‏‏امام زمانی که وارد ایران شدند، پس از بازگشت از بهشت زهرا، به منزل پدرم در‏‎ ‎‏پیچ شمیران آمدند. از آنجا که چندین سال بود که از خانواده کم خبر بودند، به‏‎ ‎‏محض دیدن، به من گفتند: مریم چند تا بچه داری؟ گفتم: آقا یک بچه دارم.‏‎ ‎‏پرسیدند: اسم او چیست؟ گفتم: بهادر رضا، گفتند: هنوز اولاد نداری. در آن‏‎ ‎‏لحظه به حرف ایشان دقت نکردم و متوجه نشدم. یک سال بعد از آن پسر دوم‏‎ ‎‏من ـ علی محمد ـ به دنیا آمد. در یک موقعیتی که خدمت آقا رسیدیم، گفتند:‏‎ ‎‏مریم چند تا بچه داری؟ گفتم: آقا دو تا بچه دارم، گفتند: اسم آنها چیست؟ گفتم:‏‎ ‎‏بهادر رضا و علی محمد، گفتند: هنوز اولاد نداری. من متوجه شدم که آقا چه‏ ‏می گویند. گفتم: آقا قسمت نبوده، شما دعا بفرمایید. بعد از دو سال که یاسمن به‏‎ ‎‏دنیا آمد، باز هم خدمت ایشان رسیده بودم، طی صحبتهایی که می کردند، سؤال‏‎ ‎‏کردند که چند تا بچه داری؟ گفتم: حالا دیگر می توانم خدمتتان عرض کنم یک‏‎ ‎‏اولاد دارم و دو پسر. گفتند: حالا صحیح گفتی، حالا که دخترت به دنیا آمد اولاد‏‎ ‎‏داری و دو پسر هم داری، خدا برایت زنده نگه دارد.
راوی: مریم کشاورز.

محبت خاص
‏‏آنچه که اصلاً در منزل ما مطرح نبود، دختر و پسر بودن بچه ها بود. همۀ بچه ها‏‎ ‎‏برای امام عزیز بودند. ما هیچ وقت احساس نکردیم که حتی ایشان کدامیک از ما‏‎ ‎‏را بیشتر دوست داشتند و کدامیک را کمتر. رفتارشان با همه یکسان بود. البته‏‎ ‎‏ظاهراً نسبت به اولاد دختر اظهار محبت بیشتر می کردند. حضرت امام همیشه‏‎ ‎‏محبت و لطف خاصی نسبت به فرزندان دختر خود داشتند. این امر شاید به‏‎ ‎‏خاطر آن باشد که می دانستند جامعه آنطور که شایسته است به طبقۀ بانوان‏‎ ‎‏توجه ندارد و ما همیشه مورد محبت ایشان بودیم.
راوی: فریده مصطفوی، فرزند امام خمینی.

منبع: سید احمد میریان، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، سال 1390، ص 29-31

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۳ مرداد، ۱۳۹۶ ۸:۳۳ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات مشاهیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *