دیپلماسی انقلاب چیست و چگونه شکل گرفت!
آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی محمد توسلی با روزنامه شرق است:
سال ۵۴ تغییر مواضع ایدئولوژیک مجاهدین بود و از آنجا ارتباطات اجتماعی داشتیم. کلاسهای قرآن داشتیم با آقای میرحسین موسوی و خانم رهنورد و با مهندس عبدالعلی بازرگان و خانمشان که خانوادگی بود با حدود ۱۰ نفر از دوستان. وقتی این خبر را سال ۵۴ شنیدیم، احساس مسئولیت کردیم که با مشکلی که تغییر مواضع مجاهدین ایجاد کرد، بتوانیم مقابله کنیم. در دفتر اول جلد ٩ اسناد نهضت آزادی بیانیههایی که با امضاهای مستعار دادیم، آمده است. همچنین در مرحله بعد تشکیل جنبش مسلمانان ایران و بیانیههای آگاهیبخش در سال ۵٧ آمده است. بحث انقلاب و مدیریت انقلاب بحث مفصلی است. بههرحال جنبش اجتماعی ایران بهتدریج توانست آن ظرفیت خود را بروز دهد و نقش مؤثری ایفا کند. من صرفا به چند مقطع اشاره میکنم؛ از سال ۵۶ به خاطر رویکارآمدن کارتر شرایط سیاسی ایران عوض شد. سازمان نهضت آزادی ایران بهتدریج شکل گرفت؛ دو کار انجام شد: جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر تأسیس شد که دفتر آن در خیابان قباد بود و دبیر کل آن مرحوم مهندس بازرگان بود. این سازمان نقش مؤثری بر کاهش فشار بر مبارزان داشت. مطلب دوم، بحث دیپلماسی انقلاب بود. در سال ۵۶ در شورای نهضت آزادی به این جمعبندی رسیدیم که ما از دو طریق میتوانیم با شاه مقابله کنیم؛ یکی تقویت و توسعه جنبش اجتماعی است که این نیرو از پایین فشار بیاورد و دیگر کاهش حمایت حامیان رژیم بود تا این رژیم سقوط کند. خب چه کسی بیشتر حمایت میکرد؟ طبیعتا آمریکا بعد از کودتای ۲۸ مرداد نفوذ چشمگیری داشت. شورای مرکزی نهضت چهار نفر را انتخاب کردند تا این بحث را دنبال کنند؛ مهندس بازرگان، دکتر سحابی، احمد صدرحاجسیدجوادی و من هم بهعنوان مترجم… . بدون دیپلماسی انقلاب، هرگز انقلاب به این صورت نمیتوانست پیروز شود. این نکته را ترنر- رئیس وقت CIA، در کتابی که به فارسی هم ترجمه شده است و روزنامه اطلاعات چاپ کرده است- نیز گفته است که ما از دیپلماسی انقلاب فریب خوردیم و دیگر نباید [این تجربه تکرار شود]؛ بنابراین در اندونزی ۵۰۰ هزار نفر را کشتند و آمریکا تسلیم نشد.
منبع: روزنامه شرق، شماره 2946، 1396/6/4