رهبری، بیتِ رهبری و امور کشور
جعفر شیرعلی نیا، محقق و نویسنده انقلاب و دفاع مقدس و پدیدآورنده کتاب معروف “زندگی و زمانه آیت الله خامنه ای”، در یادداشتی تلگرامی با اشاره به خاطرات مسئولان کشور درباره نقش رهبری در امور اجرایی می نویسد: در خاطرات ناطق نوری درباره انتخابات مجلس چهارم در سال 1371 آمده است: «در آستانه انتخابات مجلس چهارم، مقام معظم رهبری سخنرانی جهتداری کردند و عباراتی با این مضامین فرمودند؛ مواظب باشید به فتنهگرها رای ندهید، کسانی که چوب لای چرخ دولت میگذارند، نباید وارد مجلس شوند…» او میگوید در پوسترهای انتخاباتی از این جملههای رهبری استفاده کردند و با توجه به فضای مناسب کشور، جناح چپ در این انتخابات رای نیاورد. در همین کتاب، ناطق توضیح داده که توجیهی که نمایندگان برای استیضاح مهاجرانی در سال 78 داشتند، تذکرات و حرفهای رهبری خطاب به وزیر ارشاد بود. تاثیرگذاری رهبری، تنها در چنین اموری خلاصه نمیشود.
در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمونههای فراوانی از تاثیرگذاری رهبری در امور اجرایی کشور میبینیم. در یادداشت 6 اردیبهشت 70 درباره یک مساله اجرایی جزیی آمده که کرباسچی شهردار تهران اطلاع داده که دفتر رهبری دستور داده ساخت پارکینگ در سبزهمیدان متوقف شود زیرا کسبه محل شاکی هستند. هاشمی با رهبری تماس گرفته و رهبری گفته: «شهردار توجیه خودش را بفرستد.» در یادداشت 15 آبان همین سال آمده که در شورای عالی اداری تصویب شده که سازمان حج از اوقاف تفکیک شود؛ «این تصمیم به دستور رهبری اتخاذ شد.» و در یادداشت روز 5 شهریور 69 میخوانیم: «دکتر شیبانی آمد، از تحریم رهبری در خصوص رفتن دانشجویان پسر در برنامه جراحی زنان و زایمان گله داشت.»
علاوه بر رهبری مقامات بیت نیز در مسایل مختلف کشور تاثیرگذارند. علی لاریجانی در یادداشت 5 اسفند 1372 از جلسهای برای حل برخی مشکلات مالی صداوسیما در دفتر محمدی گلپایگانی مینویسد که روغنی زنجانی رئیس سازمان برنامه و بودجه و عادلی رئیس بانک مرکزی حضور داشتند و قرار میگذارند 8 میلیون دلار در اختیار صداوسیما قرار گیرد. لاریجانی در ادامه مینویسد: «این اقدام آقای محمدی گلپایگانی کمک زیادی به وضع راکد ما داشت.» (کتاب هوای تازه، ص 79)
همچنین در خاطرات لاریجانی مواردی از مشورتهای رهبری درباره صداوسیما هست که نشان از تاثیر فراوان ایشان در رویکردهای صداوسیما دارد، حتی رهبری به نام، درباره برخی مجریان تلویزیون نظر میدهد و درباره فیلمهای سینمایی غربی میگوید که برخی از آنها: «القا میکنند غربیها بسیار عدالتطلب هستند و دستگاه قضایی آنها کاملا مستقل است… حال آنکه بههیچوجه چنین نیست.»
برای ریشه یابی نقاط قوت و ضعف این روزها، باید گذشته را نقد کرد و تاثیرگذاریِ مقامات در امور اجرایی کشور، معیاری برای نقد آنهاست.
با یک کلینگری دو گرایش اصلی درباره ارزیابی عملکرد رهبری وجود دارد. یک گرایش که اغلب، منتقدانِ بیرون از مرزها آن را مطرح میکنند و تمام مشکلات کشور را به رهبری نسبت میدهند و یک گرایش داخلی که تمام نقاط قوت را به رهبری منتسب میکند و مشکلات را به دیگران. آنچه به رهبری و جامعه کمک میکند هیچکدام از این دو گرایش نیست و این روند میتواند با نقد منصفانه، دلسوزانه، محترمانه و خیرخواهانه تغییر کند.
انتقاد از رهبران حتما تاثیرگذار است. چهارم اسفند 58، چند ماه پس از تصویب قانون اساسی، امام، بهشتی و موسوی اردبیلی را بهعنوان رئیس دیوان عالی و دادستان کل کشور انتخاب کرد. بر اساس اصل162 قانون اساسی این انتخاب باید با مشورت قضات دیوان عالی کشور و برای 5 سال انجام میشد. شیوه انتخاب، منتقدانی داشت. 12 اسفند دکتر کاتوزیان از حقوقدانان برجسته کشور در مقالهای انتقادی نوشت: «در این انتخاب با قضات دیوان عالی مشورتی به عمل نیامد و مدت انتصاب نیز محدود به پنج سال نشد.» (گذری بر انقلاب ایران، ص311)
آیتالله خمینی 10 فروردین 59 در پاسخ به انتقادها گفت: «مشورت در وقتی است که شبهه باشد. در اموری که شبهه نیست مشورت هم نیست.» و توضیح داد که مشورت مخصوص جایی است که برای انتخاب این مقامات، بین چند نفر تردید باشد و آنگاه با قضات مشورت میکند ولی او در این انتخابش تردیدی ندارد.
گویا انتقادها در ذهن امام جا گرفت. حدود یکسال و سه ماه بعد در شرایط بحرانی سال 60، با انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت بهشتی و تعدادی از مسئولان کشور، اوضاع بسیار سخت شد. فردای انفجار هفتم تیر، امام با مسئولین قضایی دیدار داشت و از انتخاب موسوی اردبیلی به جای بهشتی سخن گفت، با ادبیاتی متفاوت؛ «برای اینکه زودتر این مسئله حل بشود… به نظرم آقای موسوی اُولی از کسان دیگر است و چون بناست که مشورت کنم با آقایان، آقایان اگر نظری دارند بدهند.» نظرش را درباره شایستگیهای موسوی اردبیلی برای این پست توضیح داد اما به قضات گفت: «اگر آقایان نظری دارند، نظرشان را بگویند و یک فرد دیگری، اگر به نظر آقایان، یا اکثریت آقایان است، بگویند و به آن اکثریت عمل بشود.»