روایت امیر عبداللهیان از خروجش از وزارت امور خارجه و قطع همکاری با ظریف!
آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی حسین امیر عبداللهیان معاون سابق عربی-آفریقایی ظریف با روزنامه شرق است:
چه اتفاقی رخ داد که در معاونت عربی با وزارت ظریف باقی ماندید؟
قبل از حضور آقای دکتر ظریف بهعنوان وزیر در وزارت خارجه، آقای دکتر روحانی تیمی را در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت داشتند که مشورتهای زیادی به ایشان میدادند، اینکه مثلا چه کسانی در معاونتهای وزارت خارجه میتوانند بمانند. آقای دکتر ظریف وقتی آمدند، با همه معاونانی که از قبل بودند جداگانه صحبت کردند. اینطور مطرح کردند که بالاخره وزارت خارجه متفاوت از وزارتخانههای دیگر است. سیستم گردشی است. مهم نیست که افراد معاون، مدیرکل یا رئیس اداره باشند، چند سال میروند سفیر میشوند و دوباره به وزارت خارجه برمیگردند. این سیستم گردشی است و هرکدام از آقایان که مایل است میتواند به مأموریت برود، میتوانید بگویید کجا مایل هستید بروید یا اگر مایل به ادامه کار هستید، بدانم.
نظر آن کمیته بر ابقای شما بود یا حذف شما؟
آقای دکتر ظریف به من گفتند که به این شکل تصمیمگیری شده است. من به ایشان گفتم خیلی علاقهمند هستم که بهعنوان هیئت علمی به دانشگاه منتقل شوم، آقای دکتر صالحی، وزیر امور خارجه قبلی که خودشان عضو هیئت علمی بودند – و واقعا از شخصیتهای کمنظیر و از دانشمندان هستهای نادر در دنیا هستند و در حوزه کار در وزارت خارجه هم خاطرات بسیار خوشی از او دارم – هم کمک کرده بودند که من در این مورد بتوانم کار را پیش ببرم، اما آقای دکتر ظریف به من گفتند یا میمانید با هم در همین جایگاه مدتی کار کنیم یا بهعنوان سفیر بروید به یک کشور، زیرا من نمیتوانم اجازه دهم که یک نیروی وزارت خارجه از مجموعه خارج شود. قرار شد ما کارمان را با هم ادامه دهیم و کار را با ایشان ادامه دادم تا اینکه بعد از گذشت حدود سه سال بحثهایی مطرح شد که مثلا تحولات جدیدی در وزارت خارجه ایجاد شود و افرادی که میخواهند مأموریت بروند، جابهجا شوند.
البته بخشی از مباحث ماوقع قابل بیان نیست، ضرورتی هم ندارد که طرح کنم. بخشی از پاسخ من به دکتر ظریف این بود که شما در تغییر افراد اختیار کامل دارید، بهعنوان وزیر امور خارجه حق طبیعی شماست و من هرجا که باشم هر کمکی که از دستم بربیاید به دستگاه وزارت خارجه و سیاست خارجی خواهم کرد، ولی فعلا در شرایطی نیستم که بتوانم به مأموریت خارج از کشور بروم. درنهایت گزینههای متعددی برای ادامه فعالیتم مطرح بود، تلاش مجددی کردم تا دانشگاه را انتخاب کنم، ولی باز آقای دکتر ظریف اجازه ندادند و گفتند من نمیخواهم نیروهای وزارت خارجه از این وزارتخانه جدا شوند. درنهایت تصمیم گرفتم به درخواست آقای دکتر لاریجانی مدتی در خدمت قوه مقننه باشم و دیپلماسی پارلمانی را ملموستر تجربه کنم.
خب چه تحولاتی بعد از آن سه سال رخ داد که آقای ظریف دوباره مسئله ماندن یا رفتن را مطرح کرد؟ بالاخره یک اتفاقی رخ داد. به نظر میآید شما همکاری خوبی در این سه سال با دکتر ظریف داشتید و در حوزه خودتان هم نسبتا استقلال داشتید. سال گذشته چه اتفاقی افتاد که این جابهجایی انجام شد؟ درخواست آقای لاریجانی باعث شد از وزارت خارجه به مجلس بروید؟ یا مسائل منطقه یا حتی بحث تجاوز عدهای به سفارت عربستان و قطع رابطه عربستان با ایران؟ کدامیک از اینها استارت بحث جابهجایی شما را زد؟
من در همین حد میتوانم جواب سؤالتان را بدهم که جابهجایی در وزارت خارجه یک امر طبیعی است و در آنچه گذشت باید گفت: «الخیر فی ما وقع».
بله، جابهجایی در داخل وزارت خارجه امری طبیعی است، اما شما از وزارت خارجه بیرون آمدید! اگر شما بهعنوان سفیر به عمان میرفتید، تحلیل این مسئله خیلی سادهتر بود. ولی شما رفتن مأموریت خارجی را نپذیرفتید و از کلیشه «مسائل خانوادگی» استفاده کردید و آمدید به معاونت بینالملل مجلس. در مجلس هم خیلی قوی حاضر شدید.
اولا من خیلی آدم پرکاری نبودم و الان هم خیلی آدم پرکاری نیستم. آنهایی که پرکار هستند شاخصههای دیگری دارند که من ندارم.
باید به مخاطبان روزنامهمان بگویم این گفتوگو ساعت پنج عصر چهارشنبه قبل از تعطیلات تابستانی مجلس انجام میشود که تمام مجلسیها رفتهاند.
با وجود اینکه تا این لحظه خیلی تلاش کردم از دست سؤالهای شما فرار کنم؛ اما شما با مهارت خاصی، با سؤالی دیگر با یک روش خیلی ملایم و آرام، همان هدف اولیه خود را دنبال میکنید و دوست دارم من هم این توجه را به مخاطبان شما بدهم که مصاحبهکردن با روزنامه «شرق» بالاخره سختیهای خاص خودش را دارد و من اصلا مایل نیستم وقت مخاطبان و مردم را با این حرفها بگیرم.
بهدلیل سماجت و اصرار شما، میخواهم نکتهای را به شما بگویم که شاید در بعضی محافل رسمی کشور گفتهام؛ من در دورهای که معاون وزیر خارجه بودم اولا در دوسالونیم کار با آقای دکتر صالحی از ایشان تجارب فراوان و از جمله متانت و اخلاق و پرتلاشبودن در کنار سایر محسنات ایشان را آموختم. در سه سالی که معاون آقای دکتر ظریف بودم، اولا از تجربه کار بینالمللی آقای ظریف و روحیه پرتلاشی که ایشان دارد آموختم و واقعا برای من دوره تلاش و کسب تجربه خیلی خوبی بود. ثانیا آقای دکتر ظریف در دورهای که من معاونشان بودم با توجه به اینکه تحولات منطقه، خیلی سریع، شتابان و پیچیده بود، واقعا در آن دو، سه سال بهطور شبانهروز، درگیر یکی از موضوعات اساسی یعنی مذاکرات هستهای بودند، ایشان واقعا در مدیریت این حوزه در عرصه دیپلماسی به من اعتماد و تفویض اختیار کرده بودند. البته همیشه بنده با ایشان مشورت داشتم. اما بهدلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک منطقه حساس غرب آسیا و تحولات پیچیده، گسترده و شتابان، همه دستگاههای ذیربط نظام در این حوزه فعالیت جدی و قابلتوجهی در چارچوب راهبرد نظام و کمک به بازگشت امنیت به منطقه داشتهاند؛ بنابراین الان هم که معاون ایشان نیستم مایلم بهصراحت بگویم در دورهای که معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه بودم، در حوزه مسئولیتم تا آخرین لحظهای که مسئول بودم، مسئولیت همهچیز را شخصا میپذیرم. بهدلیل نوع رفتار صمیمانهای که آقای ظریف در کار با من داشت، دست من کاملا باز بود. بعد از برجام آقای دکتر ظریف تصمیم گرفت بالاخره در حوزه مسائل غیربرجام هم با یک رویکرد جدید، کار را دنبال کند. اینکه آقای ظریف در معاونت وزارت خارجه تغییر ایجاد کند، حق طبیعی ایشان است. من تا آخرین لحظه، در چارچوب منافع ملی و امنیت ملی نظام، در یک مجموعه و زنجیره کاری بهعنوان جزئی از خانواده دستگاه دیپلماسی باید کار میکردم و توانستم در این مسیر و برای کشورم و برای خدمت به نظام در حد وسع خودم انجام بدهم. احساس میکنم همواره باید با ابزار مذاکرات دیپلماتیک و گفتمان برخواسته از انقلاب اسلامی، خون شهدای مقاومت و مدافع حرم را که سهم مهمی در کمک به ما در مذاکرات سیاسی و بینالمللی داشتهاند و برای کشورمان «تولید قدرت ملی» و «تأمین امنیت ملی» کردهاند، مدنظر قرار دهم. البته همه مسئولان نظام به این مهم توجه میکنند، اما میزان توجه به آن متفاوت است.
منبع: در گفتگو با روزنامه شرق، شماره 2933