فشار برای حذف پورفلاح، پورمحمدی و سعید امامی از وزارت اطلاعات!
1 شهریور سال ۱۳۷۶
تعمیر ایستگاه [فضایی] میر توسط سرنشینان، باعث توجه ناظران است و بحران در جنوب لبنان. تا ساعت ساعت ده و نیم صبح گزارشها را دیدم. سپس جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که دو ماده از قانون [مبارزه با قاچاق] مواد مخدر اصلاح شد. بعد از جلسه با دکتر [حسن] روحانى در مورد پذیرش ادامه کارش در شوراى عالى امنیت ملى صحبت کردیم که تشویق کردم بماند؛ و با دکتر حبیبى بر سر جانشین ایشان براى دبیرى مجمع.
ظهر محسن آمد و گفت، دولتیها براى پذیرفتن شغلی پیگیرى مىکنند که مایل نیست بپذیرد؛ قرار شد در حد رییس هیأت مدیره شرکت مترو بپذیرد. چهار سالی عضو هیأت مدیره بوده است.
عصر آقاى [مرتضی] الویرى آمد. از ترکیب ستاد اقتصادى آقاى خاتمى اظهار نگرانى کرد و گفت، ترکیبى از گروههاى مختلف گذاشته و سهم دادهاند. گفت، مطلع شده آقاى خاتمى، اسم او را هم به رهبرى براى سازمان برنامه و بودجه داده و ایشان رد کردهاند و از این جهت ناراحت بود. گفتم نشنیدهام. پیشنهاد کرد، با توجه به مقبولیت افکار و شیوههاى مدیریتى من در اکثر نیروهاى آگاه کشور، خوب است حزبى تشکیل بدهم؛ نپذیرفتم.
آقاى [غلامرضا] شافعى، [وزیر صنایع] آمد و از حمایتهاى من نسبت به تعاونىها تشکر کرد و یک تندیس زیبایى -عقاب بلند پرواز- از سوى تعاونىها به عنوان سپاس آورد و برنامهاش براى وزارت صنایع را توضیح داد؛ مطلب تازهاى ندارد.
آقاى پورفلاح، معاون ویژه اطلاعات آمد. بولتنهاى جدید و مطالب به کلی سری را آورد و از اینکه با فشار اطرافیان آقاى خاتمى، مجموعه مدیریت فعلى وزارت [اطلاعات] متلاشى شود، اظهار نگرانى کرد. گفت از دفتر آقاى خاتمى، با انتخاب رییس دفتر مورد نظر آقاى درى مخالفت شده و نیز فشار است که او، [مصطفی] پورمحمدی و سعید اسلامى نیز عوض شوند. از سوءاستفاده از اطلاعات موجود در معاونت ویژه درباره شخصیتها و نیز از تضعیف رهبرى با توجه به وضع دفتر ایشان و رنجیدن تعدادی از علما و طیف راست از ایشان به خاطر کوتاه آمدن در مقابل جناح چپ و عدم وفادارى جناح چپ به ایشان و برنامههایى که براى انتخابات خبرگان دارند، اظهار نگرانى کرد و گفت، حتى گروه آقاى رىشهرى هم به شدت رنجیدهاند و به جناح چپ نزدیک شدهاند.
آقاى [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد. از اینکه آقاى خاتمى نمىخواهد او را حکم بدهد، ناراحت است و احساس میکند رهبرى مخالفت کردهاند؛ از من خواست که کمک کنم.
منبع: انتخاب