ماجرای آگاهی سیداحمدآقا خمینی از زمان مرگ خود!
یک پدیده جالبی که در حیات حاج احمد آقا اتفاق افتاد و باعث شد که ایشان این توفیق را داشته باشد که زمان رحلتش را بداند. در یکی از سفرهایی که مرحوم حاج احمد آقا به اتفاق برادرشون حاج آقا مصطفی و آقای آقا سید محمد بجنوردی پدر همسر حسن آقا به اتفاق رفته بودند سوریه. در یک سیاحتی که در مناطق دیدنی اطراف دمشق داشتند، در یک قهوهخانه یک نفر سراغشان میآید و میرود سراغ حاج آقا مصطفی و بعد از دیدن کف دستشان و پرسیدن چند سوال به ایشان میگوید شما به هدفی که میخواهید نمیرسید و به زودی از دنیا میروید. اما به احمد آقا خیره میشود و میگوید تو به تمام اهدافی که در مسیرش هستی میرسی. موقعیت خیلی والایی پیدا میکنی و …. آنها اعتنایی به این ماجرا نمیکنند، اما کمی بعد به عراق میآیند و حاج آقا مصطفی مرحوم میشوند. چند ماه قبل از رحلت حاج احمد آقا، این انسان در جماران پیدایش میشود و احمد آقا خبر میشود که این آدم الان در جماران است. سراسیمه بدون رانندهای و محافظی میرود سراغ این آدم. او به احمد آقا میگوید تو به نوروز امسال نمیرسی و به پدر ملحق میشوی. این مژدهای بود که میگیرد و هوشیار میشود که عمرش دوامی ندارد و خود را در موقعیت درخشانی میبیند که کاملا پالوده کند و از هر پدیدهای که ممکن است آن پدیده در مسیر سرنوشتش تاثیر منفی داشته باشد مبرا کند و به یک ریاضت و به یک عزلت و خودسازی فوقالعاده روی بیاورد.
راوی: حجت الاسلام سید محمود دعایی
منبع: روزنامه اعتماد، شماره 3770، چهارشنبه 1395/12/25