ماجرای تاسیس حوزه علمیه امام منتظر در بعلبک لبنان
سید حسن نصرالله در سخنرانی در چهلمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه امام منتظر (عج):
وقتی ما از نجف برگشتیم شهید سید عباس موسوی تا جایی که به خاطر دارم ۲۷ یا ۲۸ ساله بود. پیشنهادهای زیادی به وی شد. او میتوانست امام جماعت مسجدی در حومههای بیروت باشد. خانوادهی وی ساکن شیاح و بیروت بودند. همچنین میتوانست امام شهرک نبیشیث در بعلبک باشد. اما وی اصرار داشت در بعلبک یک حوزهی علمیه تأسیس کند و معتقد بود تحول از اینجا آغاز میشود و در عمل نیز همین شد. من در آن دوره بسیار همراه سید عباس بودم. وقتی به بقاع میآمدیم من جایی را نداشتم و به منزل عموی او، سید ابواحمد موسوی میرفتیم. در همان دوره سید محمد حسین فضل الله و شیخ شمس الدین به وی پیشنهادهای جداگانهای دادند که مدیریت مدارس علمیهای را در بیروت بر عهده بگیرد ولی نپذیرفت. در حالی که آن مدارس ساختمان، بودجه، طلبه و استاد داشتند. وی میخواست اینجا مدرسهی خودش را تأسیس کند حتی اگر با یک اتاق آغاز شود. آن زمان هیچگونه امکانات مالی وجود نداشت و فقر مطلق بود. من خودم شاهد این موضوع بودم. همانطور که در گذشته گفتهام معتقدم ساخت این مدرسه در این منطقه خواست خداوند بود که به دست سید عباس انجام شد. ما به بعلبک آمدیم و یک واحد با دو اتاق و یک سرویس اجاره کردیم. حتی آشپزخانه هم نداشت. شهید موسوی همزمان استاد، مدیر و پدر ما بود. این مدرسه به اشراف علما نیاز داشت. سید عباس ابتدا به دیدار امام ربوده شده سید موسی صدر رفت. ایشان این حرکت را تأیید کرد و کمک مالی ناچیزی در اختیار سید گذاشت. آن زمان واقعا فقر حاکم بود. علامه سید محمد حسین فضل الله نیز این مدرسه را تأیید کرد و تا سالهای سال به صورت ماهانه به این مدرسه کمک مالی میکرد. همچنین شیخ محمد مهدی شمس الدین نیز به لحاظ معنوی از این مدرسه حمایت کرد. همچنین شهید سید عباس موسوی به منظور بهرهمند کردن مدرسه از حمایت مراجع، توسط سید محمد غروی که امکان رفت و آمد به عراق داشت، نامهای به شهید سید محمد باقر صدر نوشت. ایشان نیز بسیار از تأسیس این مدرسه خوشحال شد و اجازهی مصرف سهمین را برای این مدرسه صادر کرد و با وجود مضیقهی مالی آن دوران، مقداری پول به این مدرسه کمک کرد
مدتی که از تأسیس مدرسه امام منتظر(عج) گذشت، سید عباس از مرحوم شیخ سلیمان یحفوفی درخواست کرد در یتیمخانهای که ایشان در منطقهی شرونی داشت، مکانی به ما اختصاص دهد. ایشان نیز با روی باز استقبال کرد و ما به آنجا اسبابکشی کردیم. آن زمان مرحوم یحفوفی با امام صدر اختلاف داشت اما ما بچههای امام صدر بودیم و عکس ایشان را همهجای ساختمان شیخ یحفوفی چسباندیم. ایشان نیز وقتی عکسها را میدید میخندید و میگفت اشکالی ندارد. در آن دوره خانهی سید عباس اگر اشتباه نکنم در حومهی شیخ حبیب بود. وی هر روز قبل از طلوع آفتاب پیاده راه میافتاد تا صبح به مدرسه برسد. نه پولی بود و نه خودرویی. و چون نه پول بود و نه خودرو، ایشان ترجیح میداد هر روز این مسافت طولانی را ورزش کند! پس از انقلاب این حوزه تحت اشراف امام خمینی قرار گرفت و با کمک سید عیسی طباطبائی و سپس دفتر مقام معظم رهبری ساختمانهایی که امروز شما در آن حضور دارید ساخته شد.
منبع: پایگاه نصرالله