ماجرای جالب تاسیس مسجد امام علی در کپنهاگ
وقتی بنده وارد جلسه شهرداری شدم، دیدم وهابیها به زبان عربی با هم پچپچهایی کردند که حالا یک ایرانی هم به اینجا آمده و میخواهد مجوز ساخت مسجد بگیرد؛ اصلا چه کسی به این اهمیت میدهد و ما این بار به واسطه قدرتی که داریم حتما برنده میشویم … . بنده متوجه صحبتهای اینها شدم و در گوشهای از مجلس نشستم. شهردار آمد و در آغاز کار جلسه گفت: لطفا برای ما بگویید چرا و به چه علتی میخواهید در اینجا مسجد بسازید؟ وهابیها به سرعت گفتند: برای اینکه مردم جمع بشوند، نماز بخوانند، احکام اسلامی را یاد بگیرند و مردم را به دین اسلام دعوت کنیم و شروع کردند به توضیح دادن درباره مسایل اسلامی، شهردار همین طور به اینها زل زده بود و با حالتی مایوس کننده این افراد را نگاه میکرد.
به عنوان آخرین نفر نوبت به من رسید، فکری کردم و گفتم تا الان که جلسه شکست خورده و اگر من هم بخواهم مثل قبلیها درباره کاربریهای مسجد صحبت کنم، کلا مجوز ساخت منتفی خواهد شد. اما اگر درست و حساب شده صحبت کنم میتوانم در دقیقه نود گل را بزنم، شهردار رو به من کرد و گفت: قطعا شما هم عرب هستید و در رابطه با مجوز ساخت مسجد به اینجا آمدهاید و میخواهید همین صحبتهای هم کیشان خود را تکرار کنید؟
گفتم: نه من ایرانی هستم. آقای شهردار من از شما سئوالی دارم. آیا میدانید شهر اصفهان کجاست؟ کمی مکث کرد و گفت: نه! البته من چیزهایی در مورد اصفهان شنیدهام که شهری زیبا در ایران است. گفتم: شما که شهردار پایتخت یک کشور اروپایی هستید، چطور در مورد اصفهان چیزی نمیدانید! اصفهان جزء ده شهر تاریخی جهان است و شروع کردم در مورد اصفهان، چهل ستون، عالی قاپو و میدان امام (ره) توضیح دادم تا رسیدم به مسجد امام (ره). اصلا جو جلسه عوض شد و عنان جلسه را به دست گرفتم. تمام دانمارکیهایی که تا چند دقیقه پیش خمیازه میکشیدند و به صحبتهای نفرات قبلی بیتوجه بودند، حواس خود را جمع کردند. دیدم قلمها تکان خورد و شروع به نوشتن و یادداشتبرداری از صحبتهای من کردند. صحبتهایم را ادامه دادم و گفتم آیا میدانستید ما در اصفهان مسجدی داریم که شاه عباس صفوی 400 سال پیش آن را ساخته و این مسجد جزء مساجد بینظیر جهان است و شگفتانگیزتر اینکه، گنبد این مسجد به شکلی ساخته شده که وقتی زیرآن بایستید و صدایی در محیط آن پخش شود این صدا بهصورت هفت مرتبه تکرار میشود! با تعجب پرسید، جدی میگویید؟!
اینگونه بود که با دو دقیقه صحبت، جلسه را آماده کردم و دیدم به اصطلاح خودمان تنور داغ است و باید نان را بچسبانم.
ادامه دادم و گفتم: من متولد اصفهان هستم و از کودکی میدیدم توریستها به میدان امام میآیند و برای دیدن این شگفتیها و زیباییها متحمل سختیهایی میشوند. پیش خودم گفتم آیا میشود مسجدی بسازم که در آن معماری شرقی و هنر اصیل اسلامی و نحوه عبادت و اعتقادات مسلمانان را بدون زحمت رفت و آمد، به همه نشان دهم تا همه با این فرهنگ و هنر آشنا شوند؟! اکنون نیز هدف من از ساخت مسجد در اینجا همین است. میخواهم این دیوار یخی بین انسانها از بین برود و تبدیل به اعتمادی متقابل شود. اتفاقا ما خود قربانی تروریسم هستیم. دوازده امام ما در راه مبارزه با استبداد ترور شدند. آقای شهردار! ما ملتی با فرهنگ و مخالف تروریست هستیم.
شهردار پس از شنیدن صحبتهای من گفت: یک هفته به ما فرصت بدهید و بعد از جلسات مشورتی نظر خود را اعلام میکنیم. هفته بعد نامهای دریافت کردم که حاوی مجوز ساخت مسجد در کپنهاگ بود و الان این مسجد به پایگاهی بزرگ برای نشر فرهنگ و معارف اسلامی تبدیل شده است.
راوی: سید محمد مهدی خادمی، بنیانگزار و امام جماعت مسجد
منبع: خبرگزاری حوزه