خاطره احمدی نژاد از اسارت ۵۷ پاسدار در سوریه و آزادی آنها در ازای ۵۷ میلیون دلار

به گزارش خاطره نگاری محمود احمدی نژاد در سلسله سفرهای انتخاباتی اش روز گذشته به استان بوشهر سفر کرد و در جمع اهالی بندر دیر خاطره ای از ماجرای ربایش 57 پاسدار سپاه پاسداران در سوریه گفت:

اواخر سال ۹۱ و اوایل سال ۹۲ ، گروه های معارضی در سوریه پیدا شدند و درگیری های مسلحانه ایجاد کردند. در همان زمان، ۵۷ نفر از پاسداران ما با لباس و کارت پاسداری آنجا بودند و می خواستند به زینبیه بروند. راننده اتوبوس، راننده نفوذی بود، مسیر را منحرف کرد و این ۵۷ نفر را تحویل گروه های مسلح معارض داد. تلاش‌های دولت سوریه و نیروهای خودی برای نجات آنان بی‌نتیجه ماند و نگرانی شدیدی به وجود آمد.
اگر یادتان باشد، این گروه ها، روزهای اول، برای اینکه وحشت ایجاد کنند، سر می بریدند و این کارشان را در فیلم هایشان ضبط و منتشر می کردند. ما اینجا خیلی نگران شدیم. من با امیر محترم قطر تماس گرفتم و موضوع را با او در میان گذاشتم. از ایشان خواستم که برای آزادی بچه های ما اقدام کند. ایشان به من گفت آنها خیلی خشن و وحشی هستند و حرفی را نمی فهمند و کار خیلی دشوار و ارتباط با آنها دشوارتر است. ایشان بگونه ای حرف زد که گویا راه ها بسته است. من به ایشان گفتم من به عنوان یک برادر از شما می خواهم که کمک کنید بچه های ما آزاد شوند، من جان این ۵۷ نفر را به شما می سپارم. ایشان گفت فرصت بدهید تا مسئله را بررسی کنم.
بعد از چند روز تماس گرفت و گفت من یک راه های ارتباطی پیدا کرده ام، به آنها پیغام داده ام، بحث و اصرار کرده ام و حالا آنها گفته اند برای آزادی هر نفر یک میلیون دلار می خواهیم، یعنی ۵۷ میلیون دلار که پول خیلی زیادی بود. ما گفتیم بسیار خوب! به هر حال جان هر ایرانی خیلی بیشتر از این حرف ها می ارزد. من گفتم شما این پول را بپردازید، ما بعدا به شما برمی گردانیم. ایشان هم این کار را کرد و بعد از یک مدت، آن ۵۷ نفر آزاد شدند و به ایران برگشتند.
من وزیر خارجه را به همراه یک چک ۵۷ میلیون دلاری به قطر فرستادم. وزیر خارجه رفت و با خوشحالی برگشت. گفتم چه اتفاقی افتاده است؟ گفت وقتی من رفتم و سلام و پیام تشکر شما را ابلاغ کردم و چک ۵۷ میلیون دلاری را روی میز گذاشتم، امیر محترم قطر بلافاصله چک را برگرداند و گفت من این کار را برای برادرانم انجام داده ام. وقتی یک برادر کاری برای برادرش انجام می دهد، دیگر چیزی مطالبه نمی کند. گفت سلام مرا به احمدی نژاد برسانید و بگویید من این کار را برای دوستی دو ملت و برای برادرانم انجام داده ام. البته با توجه به روابط خوبی که داشتیم، جز این هم از ایشان انتظار نمی رفت.

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۱۲ اردیبهشت، ۱۴۰۰ ۱۱:۱۵ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *