ماجرای یک عکس معروف از شهید همت؛ لبخند ابراهیم!
بهترین عکسم شاید همان تصویری باشد که از شهید محمد ابراهیم همت و لبخندش به ثبت رساندم. من وصف شهید همت را خیلی شنیده بودم. خیلی دوست داشتم از نزدیک ایشان را ببینم. بعد از عملیات والفجر 4 در پنجوین عراق کارت تردد گرفتم و با هماهنگی با وزارت ارشاد به منطقه رفتم. وقتی به پنجوین رفتم و متوجه شدم همت فرمانده لشکر 27 محمدرسولالله(ص) است از عمو حسن خواستم به من کمک کند تا همت را ببینم. حسن مردی کوتاه قد معروف به عمو حسن بود که در تدارکات کار میکرد. حدود 65 سال داشت. آدم مهربان و با تقوایی بود. وقتی من را دید گفت تو لباس نظامی نداری؟ باید لباس رزمی بپوشی.
برای همین یک دست لباس نظامی به من داد. عمو حسن به من گفت برای دیدن همت هم باید صبر کنی تا فرصتی مغتنم پیش آید. مدتی گذشت. یک بار داشتم عکاسی میکردم که متوجه شدم یک نفر کنار منبع آب وضو میگیرد و دو نفر هم کنارش ایستادهاند. جلو رفتم و سؤال کردم ببخشید آقای همت را میخواهم ببینم. گفت من همت هستم، اما فرمانده لشکر نیستم. من هم باور کردم و برگشتم. حین بازگشت یکی صدایم کرد و گفت بیا ایشان خود همت هستند. من برگشتم و به ایشان گفتم حاج آقا من دوست داشتم شما را زیارت کنم. شهید همت گفت همه این بچهها از این رزمنده 14 ساله گرفته تا آن رزمنده 85 ساله همه آنها فرمانده هستند و من از اینها درس میگیرم. اینها بچههای نازنینی هستند که من در کنار آنها خیلی چیزها یاد میگیرم. بعد همین طور که داشت برای رزمندهها حرف میزد و تشکر میکرد و دست روی سینهاش گذاشت من همان لحظه از ایشان عکس گرفتم. عکسی که بسیار معروف شد و مورد استفاده قرار گرفت. به عبارتی این عکسها خاطره میسازند.
راوی: اباصلت بیان، عکاس دفاع مقدس
منبع: در گفتگو با روزنامه جوان، سه شنبه 1396/7/4