ناگفته هایی از کاندیداتوری خاتمی در انتخابات سال 76؛ شرح دیدارهای محرمانه کروبی و خاتمی با رهبری.
مرکز آموزش و پژوهشهای بینالملل به تازگی در ششمین جلد از مجموعه تاریخ شفاهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، خاطرات سیاسی و دیپلماتیک دکتر سید محمد صدر از دولت اصلاحات را در شمارگان محدودی منتشر کرده است که شامل خاطرات جذاب و خواندنی از روابط خارجی سال ۱۳۷۶ است. این کتاب گفتوگو با دکتر سید محمد صدر، معاون اسبق امور کشورهای عربی – آفریقایی وزارت امور خارجه است که توسط گروه تاریخ شفاهی معاونت بینالمللی وزارت امور خارجه انجام و از سوی اداره نشر این وزارتخانه منتشر شده است. خاطرات مندرج در کتاب، حاوی مهمترین وقایع دیپلماسی ایران در سال ۱۳۷۶ است. این سال همزمان با آغاز دوره ریاستجمهوری سید محمد خاتمی و دوران معاونت امور کشورهای عربی – آفریقایی سید محمد صدر است. در این کتاب به موضوعات مختلفی پرداخته شده است که محدود به اتفاقات و وقایع خارج از کشور ایران نیست.
بخشهایی از این خاطرات در پی میآید:
ماجرای ورود میرحسین موسوی به انتخابات و سپس سوال بی جواب انصراف از کاندیداتوری
داستان انتخاب آقای خاتمی به چند ماه قبل از ۱۳۷۶ یعنی نیمه دوم ۱۳۷۵ بازمیگردد. در این زمان پس از تصمیم جدید مجمع روحانیون مبارز مبنی بر فعال شدن و خارج شدن از انزوا (که تقریبا چهار سال به طول انجامیده بود) موضوع انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۷۶ مطرح گردید. همانگونه که میدانید در یک مقطعی، مجمع روحانیون مبارز از فعالیت سیاسی کنارهگیری کردند و بیان کردند که تا مدتی فعالیت سیاسی انجام نمیدهند؛ اما آنها مجددا در سال ۱۳۷۵ اظهار کردند که دوران قدرت به اتمام رسیده و هماکنون زمان بازگشت به فعالیت سیاسی است. در این چارچوب مجمع در پی مذاکره اجمالی که با جناب آقای مهندس میرحسین موسوی به عمل آورد، ایشان را به عنوان نامزد هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری معرفی کرد. این اقدام به شکل بیسابقهای از جانب افراد و گروههای مختلف مورد استقبال قرار گرفت به گونهای که شور و هیجان وصفناپذیری در جامعه به وجود آمد. آقای مهندس موسوی در ابتدا از پذیرفتن این مسئولیت امتناع میورزید؛ ولی به مرور زمان به دلیل مراجعه افراد، شخصیتها و گروههای سیاسی متعدد به ویژه گروه ائتلاف خط امام تا حدی نظر ایشان تغییر کرد و متناسب با آن مقدمات، برای قبول مسئولیت آماده میشد.
در چنین شرایطی به ناگاه اطلاعیهای از جانب مهندس موسوی در جراید منتشر شد و عدم تمایل خود را جهت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری اعلام نمود. علت اتخاذ چنین تصمیمی از جانب آقای مهندس موسوی به طور دقیق مشخص نگردید؛ زیرا ایشان بعد از انتشار اطلاعیه تا مدت طولانی مخفی شد و کسی را به حضور نمیپذیرفت، حتی بعد از آن به طور صریح با کسی در مورد عدم پذیرش این مسئولیت سخن نگفت. در این مورد شایعهای در سطح جامعه مبنی بر ملاقات آقای ریشهری با آقای مهندس موسوی به وجود آمده بود که بیان میداشت در این ملاقات آقای ریشهری به ایشان گفته است که نظر مقام معظم رهبری این است که رئیسجمهور یک فرد روحانی باشد. البته این شایعه هیچ گاه به طور رسمی تایید نگردید و خود بنده مطالب خلاف این موضوع را از آیتالله موسوی اردبیلی شنیدم. این مطلب بازمیگردد به سفری که به قم داشتم و در آنجا با آیتالله موسوی اردبیلی دیداری داشتم. ایشان جریان ملاقات خود با مقام معظم رهبری در مورد انتخابات ریاستجمهوری را برای من تعریف نمود. آیتالله موسوی اردبیلی چنین بیان میکرد که در ملاقات با مقام معظم رهبری ایشان اصراری بر روحانی بودن یا نبودن رئیسجمهور نداشتند و حتی آیتالله موسوی اردبیلی به ایشان گفتهاند که مهندس موسوی حاضر به شرکت در انتخابات ریاستجمهوری نیست و آیتالله خامنهای در پاسخ بیان داشتند: «به چه علت؟ اگر من به ایشان بگویم، قبول خواهد کرد.»
در هر صورت علت دقیق کنار رفتن آقای مهندس موسوی مشخص نگردید ولی این امر باعث فعال شدن افراد و گروهها شد و پس از مدتی انتخاب دیگری مطرح گردید که آن جناب آقای خاتمی بود. در ابتدا آقای خاتمی به طور جد از پذیرش این مسئولیت امتناع میورزید و در پاسخ به شوخی، افراد را به مسخره میگرفت؛ اما مراجعه مکرر شخصیتها، روحانیون، دانشجویان و به ویژه گروه ائتلاف خط امام باعث گردید تا ایشان از مخالفت شدید دست بردارد و بررسی موضوع را در دستور کار خود قرار دهد.
دو دیدار مهدی کروبی با رهبر انقلاب
در این اثنا آقای کروبی دبیر مجمع روحانیون مبارز دو ملاقات با مقام معظم رهبری داشت: در ملاقات اول، نظر ایشان را راجع به فعال شدن مجمع روحانیون در انتخابات ریاستجمهوری و در ملاقات دوم نظر ایشان را در مورد نامزدی آقای خاتمی استفسار کرد. در هر دو ملاقات با چهرهای گشاده اقدامات را تایید کردند و اشاره نمودند که جناب آقای خاتمی با سایر نامزدها تفاوتی ندارد، پس از این ملاقاتها جناب آقای خاتمی که نظر مقام معظم رهبری برای ایشان از اهمیت ویژهای برخوردار بود، قدری در این زمینه جدیتر شد؛ ولی اتخاذ تصمیم نهایی را موکول به ملاقات با رهبری نمود.
دیدار سید محمد خاتمی با مقام معظم رهبری
متعاقب آن در یک ملاقات طولانی و معنوی که جوی عاطفی بر آن حکمفرما بود جناب آقای خاتمی با مقام معظم رهبری دیدار کرد و نقطه نظرات خود را بیان داشت. در این ملاقات مقام معظم رهبری مطالبی راجع به جناب آقای خاتمی گفتند که ایشان هیچ گاه آنها را بیان نکرد و به عبارت دیگر حدود سی درصد مطالب آن دیدار همچنان مکتوم است ولی هفتاد درصد بقیه شامل مطالب زیر هست:
در این دیدار آقای خاتمی ابتدا نقطه نظرات خود را راجع به قانونمند شدن جامعه و رعایت ضوابط و مقررات بیان میدارد و میگوید «به نظر من مهمترین مشکل ما در شرایط حاضر عدم اجرای قانون است.» ایشان سپس نظراتی در مورد ولایت فقیه اظهار میکند که بدین شرح است: «به نظر من ولایت فقیه را در چارچوب قانون اساسی مطرح کنیم تا بتوانیم آن را حفظ نماییم؛ زیرا تعداد زیادی از فقها، ولایت فقیه را به آنگونه که امام خمینی بیان میداشت قبول ندارند و اگر بخواهیم آن را خارج از قانون اساسی مطرح کنیم این فقها نظر خود را بیان میکنند و باعث تضعیف ولایت فقیه میشوند. در صورتی که ولایت فقیه در چارچوب قانون اساسی مطرح شده است. دارای حمایت ۶۰ میلیون ایرانی است؛ بنابراین کسی نمیتواند با قانون مخالفت کند.»
آیتالله خامنهای در پاسخ، نظریات جناب آقای خاتمی را تایید میکنند و میگویند: «من هم اعتقاد به قانونمند شدن جامعه دارم و به همین علت هنگامی که دولتیها میخواهند مشکل خود را از طریق غیرقانونی حل کنند و از حربه ولایت فقیه استفاده کنند به آنها میگویم بروید از مجرای قانونی عمل کنید.» سپس جناب آقای خاتمی اظهار میکند: «به دو دلیل تصمیم به ورود به چنین صحنهای را نداشتم: اول اینکه خود را لایق چنین مقامی نمیدانستم و دلیل دوم خوابی است که یکی از دوستان، چند سال پیش در مورد من دیده است که تعبیر آن این بود که پدرم علاقهمند به دنبال کردن دروس حوزوی و علمی از جانب من بوده است. به همین علت چند سالی است که به تحقیق، مطالعه و تالیف پرداختهام.» آیتالله خامنهای در پاسخ، ورود ایشان را به صحنه انتخاباتی خوشآمد میگویند و ایشان را بسیار تشویق میکند که به طور جد وارد کار شود و مسئله را تا مرحله نهایی پیگیری نماید. پس از این ملاقاتها آقای خاتمی تصمیم به ورود به صحنه انتخابات میگیرد و پس از مشورت با دوستان به این نتیجه میرسد که به جای نامزد مجمع روحانیون بودن مستقلا نامزدی خود را اعلام نماید تا هر گروهی که مایل است حمایت خود را از ایشان اعلام نماید. در پی این ملاقات و مشورت با دوستان جناب آقای خاتمی در تاریخ ۱۰ دیماه ۱۳۷۵ نامزدی خود را رسما اعلام نمود.
گروهی که در این میان مطرح بود که با شک و تردید وارد حمایت میشد گروه کارگزاران بود. ابتدا آنها مطرح کردند که ما نمیخواهیم دنبالهروی مجمع روحانیون باشیم و بهتر آن است که قبل از مجمع، گروه ما جناب آقای خاتمی را نامزد کند. از سوی دیگر اختلاف نظر جدی نیز میان اعضای گروه کارگزاران مطرح بود. در حقیقت قضیه از این قرار بود که آقای محمد هاشمی رفسنجانی معتقد بود که خود شایستگی و محبوبیت بیشتری از جناب آقای خاتمی دارد و به همین دلیل بهتر است او نامزد کارگزاران شود. البته بقیه کارگزاران این نظر را قبول نداشتند و به همین علت به صورت انفرادی شروع به حمایت از آقای خاتمی کردند. در نتیجه، تصمیم نهایی گروه کارگزاران منوط به ملاقات محمد هاشمی با آقای خاتمی شد. در ملاقاتی که جناب آقای خاتمی با آقای محمد هاشمی داشت، آقای هاشمی بیان میکند که «خوب است همگی از آقای حبیبی حمایت کنیم» و آقای خاتمی در پاسخ میگوید «منظورتان از همگی چیست؟ اگر من هستم که بنده قبل از اعلام نامزدی با دکتر حبیبی ملاقات کردم و ایشان قطعا شرکت خود در انتخابات را رد کردند و بنده بعد از دریافت نظر ایشان وارد صحنه شدم. البته اگر در حال حاضر آقای دکتر حبیبی به میدان بیاید چون من نامزدی خود را اعلام کردهام در صحنه هستم و با جدیت کار را دنبال میکنم.» سپس آقای محمد هاشمی میگوید: «تصمیم شما در مورد کابینه چیست؟» در این لحظه آقای خاتمی عصبانی میشود و میگوید: «شما در پی تقسیم غنایم هستید، من اصلا اینگونه فکر نمیکنم»، سپس ادامه میدهد: «بنده (خاتمی) اصلا حمایت شما را نمیخواهم و نیازی هم به شما ندارم.» در هر صورت بعد از مدتی گروه کارگزاران به دنبال مجمع روحانیون مبارز، ائتلاف گروههای خط امام و افراد گروههای دیگر حمایت خود را از جناب آقای خاتمی اعلام نمودند.
منبع: سایت تاریخ ایرانی