وقتی هاشمی یکی از مخالفانش را در مجمع تشخیص مصلحت نظام استخدام کرد!
آیت الله هاشمی رفسجانی قریب به 26 سال رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. در این دوران طولانی خاطرات زیادی از او به یادگار مانده که نزدیکان باید روایت کنند. یکی از این افراد مسیح مهاجری است. به گزارش خاطره نگاری مهاجری در بخشی از یک یادداشت در روزنامه جمهوری اسلامی خاطره ای از مرحوم هاشمی رفسنجانی مربوط به همین دوران روایت کرده است که در ادامه می خوانیم:
به آیتالله هاشمی رفسنجانی به خاطر پذیرفتن فردی که او را همراه و همفکر با ایشان نمیدانستم، در مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان یک همکار اداری هشدار دادم. ایشان گفتند: این شخص از همه جا طرد شده، شغلش را از او گرفتهاند و پولی برای گذران زندگی ندارد. خانواده او چه گناهی دارند که باید گرسنه بمانند؟ من اخلاقاً احساس وظیفه میکنم این شخص را در اینجا مشغول به کار کنم تا زن و بچه او گرسنه نمانند.
این منطق، یعنی غمخوار مردم بودن. جالب این است که شخص مورد نظر تا آخر عمر آقای هاشمی رفسنجانی در مجمع مشغول کار بود و اقدام خلافی نیز از او مشاهده نشد. آنچه اینجانب از این واقعه دریافتم این است که این روحانی مردم دوست، یک مردم شناس هم بود. او با همین شیوه برخورد، موفق به تعدیل تفکر انسانها میشد و افراد زیادی را از انحراف فکری نجات میداد.
در یکی از دیدارهای خصوصی با آقای هاشمی درباره دیدار با فرد معاندی که علیه ایشان تبلیغات زیادی کرده بود و اتهامهای اقتصادی زیادی به این مرد پاک و متواضع وارد نموده بود، پرسیدم. سوالم این بود که چه شد به چنین فردی اجازه آمدن به دیدارتان را دادید؟
گفتند: او به صورت سرزده و بدون وقت قبلی به همراه فردی که وقت ملاقات داشت به دفتر آمد. هنگامی که این شخص وارد اطاق من شد و مطالب خود را مطرح کرد به من اطلاع داد فلان شخص هم آمده و اکنون در اطاق انتظار است و مایل است به دیدار من بیاید، منهم موافقت کردم و او آمد و با شرمساری سلام کرد ولی من او را در بغل گرفتم و درخواست بخشش او را پذیرفتم و گفتم ناراحت نباشید و گذشته را فراموش کنید.
در این برخورد بزرگوارانه، هیچ شرطی برای شخص خطاکار در نظر گرفته نشد و آقای هاشمی رفسنجانی بدون قید و شرط، دشمن خود را در آغوش گرفت و او را بخشید. این شخص نیز تا امروز که یکسال از فقدان این بخشنده با کرامت میگذرد و سالها از آن واقعه فاصله گرفته ایم، مرتکب اقدام مشابهی نشده و به نظر میرسد به یک انسان بیآزار تبدیل شده است.
برای یک مسئول با نفوذ که قدرت احقاق حق خود را دارد و دارای موقعیتی ممتاز است راههای مختلفی برای برخورد با افراد معاند و مخالف به ویژه کسانی که مرتکب اتهام زدن و ضربه وارد کردن به حیثیت او میشوند، وجود دارد. در چنین موقعیتی اگر کسی بدون قید و شرط و به راحتی از حق خود بگذرد، کاری بزرگ و ستودنی کرده است، کاری که از مصادیق روشن مردم دوستی، ایثار و عزت نفس است.