“چرا این مقدار عکس من را چاپ و مطلب من را تیتر میکنید؟”
در اواسط دهه 60 بود که من سوالی برایم پیش آمده بود و در اختلافاتی که بین مسئولان وجود داشت میخواستم تکلیف خودم را در روزنامه بدانم که باید چکار کنم. ما یک خط مشی را انتخاب کرده بودیم و میخواستیم به امام(س) نیز عرضه کنیم و ببینیم که آن را قبول دارند یا خیر. قصد کردم خدمت امام(س) بروم و در صدد بودم که با حاج احمد آقا تماس بگیرم و بگویم که قراری مشخص کنند تا من خدمت ایشان برسم؛ در همان روزها بود که حاج احمد آقا تلفن زد و گفت، امام(س) میخواهند شما را ببینند. چون گفته بودند که ایشان میخواهد من و آقای دعایی روزنامه اطلاعات و رییس دولت اصلاحات که آن وقت سرپرست روزنامه کیهان بودند را ببینند، من به حاج احمد آقا گفتم میخواهم با امام(س)خصوصی سخن بگویم و او گفت وقتی صحبتهای امام(س) تمام شد به آنها میگویم بروند و شما با امام صحبت کن. فردا تماس گرفتند و گفتند که فلان روز صبح ساعت 8 اینجا باشید. ما به حیاط خلوت پشت حسینیه جماران رفتیم و قالیچهای آنجا پهن کرده بودند و نشستیم و چای برای ما آوردند. من به رییس دولت اصلاحات گفتم که شما میدانید امام(س) برای چه ما را خواستند؟ گفت خیر. گفتم شما وزیر ارشاد هستید چطور نمیدانید؟ گفت من نیز مانند شما، وقتی گفتند بیایید آمدم. برای ما سوال بود که امام(س) چرا ما را احضار کردند؟ خدمت امام(س) رفتیم و ایشان فرمودند من مزاحم آقایان شدم برای اینکه به شما بگویم چرا این مقدار عکس من را چاپ و مطلب من را تیتر میکنید؟ به جای این کار در این مملکت آدمهای زیادی هستند که میتوانید عکس آنها را چاپ و مطالبشان را تیتر کنید. اگر طبیبی کار خوبی میکند و مریضی را معالجه میکند عکس او را در صفحه اول روزنامه چاپ کنید. اگر کارگری کار خوبی انجام میدهد عکس و تیتر او را بیاورید. اگر دهقانی کار خوبی میکند او را بیاورید. من و آقایان دیگر چون حرف حساب نداشتیم هیچ چیزی نگفتیم. چون حرف درستی بود تسلیم بودیم. میتوانستیم در پاسخ بگوییم چون مطالب شما تاثیرگذار است ولی میفهمیدیم که معنی حرف امام(س) این نیست که هیچ وقت مطالب ایشان را نیاوریم ولی میخواستند به ما توجه بدهند که این همه آدمی که خدمت میکنند را به حساب بیاورید که این مطلب برای ما بسیار مهم بود. ما در روزنامه، خاطرات فراوانی داریم از آدمهایی که تا به قدرت میرسند دنبال این هستند که عکسشان را چاپ کنیم و تیتر بیاوریم و اگر جایی تیتر نیاوریم اعتراض میکنند و اگر جایی عکس نیاوریم قهر میکنند و اگر جایی آیتا… ننویسیم و حجتالاسلام بنویسیم به آنها بر میخورد. البته همه اینگونه نیستند، ولی عدهای این نوع رفتار را دارند. ما این نمونهها را داریم و وقتی دیدیم امام(س) این گونه سخن گفتند برای ما بسیار جالب بود. به نظر من جاذبه امام(س) همین نوع رفتار و منش بود. یعنی ایشان خودشان را نمیدیدند. این بالاتر از حد معمولی است که کسی نمیخواهد خودش را مطرح کند. امام(س) میگوید به هیچ وجه مطرح نکنید. آقایان رفتند و من، حاج احمد آقا و امام(س) ماندیم. من مطلبم را گفتم و امام(س) فرمودند که من هر روز روزنامه شما را میبینم؛ روشی که دارید خوب است و همین را ادامه بدهید. ما نیز فهمیدیم باید چکار کنیم.
راوی: مسیح مهاجری
منبع: گفتگو با روزنامه قانون، شماره 941، پنجشنبه 1396/3/11