یک ایده ناب برای ایجاد خاطره ای فراموش نشدنی در ذهن دانش آموزان
سال 1382 بود و اوّل راهنمایی بودم. تازه به مدرسهی امیر آمده بودم و محیط جدیدی رو داشتم تجربه میکردم؛ دوستان جدید، معلّمان جدید، برنامههای جدید … و البتّه یک مدیر جدید. ایّام نیمه شعبان بود و مدرسه جشن مفصّلی گرفته بود. برنامههای متنوّع و سرود و نمایش و مسابقه و …؛ خلاصه یک روز شاد و عالی رو در مدرسه پشت سر گذاشتیم. بعد از اتمام جشن، قرار شد که به هر کدام از دانشآموزان مدرسه، یک هدیّه بدهند. کاری که تا به حال تجربهاش نکرده بودم.
همینطور که داشتیم از سالن بیرون میآمدیم، یکدفعه انبوه جعبههای شیرینی که روی هم قرار داده شده بود، توجّه همه را جلب کرد. تقریباً همه غافلگیر شده بودیم. همینطور همدیگر را نگاه میکردیم که … بله؛ آقای صبوحی با یک ایده ناب، برای هر کدام از بچّهها یک جعبه شیرینی نارگیلی خریده بود. واقعاً برایمان قابل تصوّر نبود.
هرگز نمیتوانم این خاطره را فراموش کنم. آنقدر برایم شیرین است که هنوز تصاویرش انگار جلوی چشمم است؛ واضح و روشن.
شوق و ذوقی را که داشتم، فراموش نمیکنم. در مسیر برگشت به خانه، جعبه شیرینی را محکم گرفته بودم و انگار داشتم از خوشحالی پرواز میکردم. منِ نوجوانِ اوّل راهنمایی، با همان جعبهی شیرینی وارد خانه شدم و با خوشحالی و غروری توأمان، عید را به خانواده تبریک گفتم. داشتم بال درمیآوردم.
آقای صبوحی در ساختن خاطرههای خوب و تکرارنشدنی در ذهن بچّهها و همچنین علاقهمند کردن آنها به مسائل مذهبی و اهلبیت علیهمالسّلام، واقعاً فوقالعاده بود! مهمترین کارش همین بود و بهترین خاطرات ما نیز با نام او رقم خورده است.
راوی: امیر حسین رجبزاده، فارغالتّحصیل دوره 10 مدرسهی امیر.
منبع: کانال تجربه نگاری مدارس اسلامی