اطلاع آمریکا از آزمایش موشکی ایران

روزنوشتهای آیت الله هاشمی رفسنجانی، 16 دی 1376

مطابق معمول هر سحر، ساعت چهار با صدای زنگ ساعت بیدارشدم. تا ساعت پنج صبح به قرآن و دعا گذشت. کاظم غذا را گرم کرد، با هم سحری خوردیم. عفت به خاطر کسالت، روزه نمی‌گیرد. بعد از نماز صبح تا ساعت هشت و نیم خوابیدم.

به دفترم رفتم. آقای [غلامعلی] کیانی، مدیرعامل ساصد [=سازمان صنایع دفاع] آمد. گزارش وضع صنایع نظامی و آزمایش زمینی موتور موشک ۱۳۵۰ کیلومتری‌ کپی اسکاد E کره‌شمالی را داد که با ۸۵ ثانیه زمان سوخت انجام شده و تست بعدی با زمان ۱۰۶ ثانیه در زمین انجام می‌شود که زمان لازم برای پرواز به سوی خارج از جو است؛ آخرین آزمایش زمینی است.

اخیراً آمریکا خبر این آزمایش ایران را با استناد و از طریق ماهواره و یا از عکس ماهواره‌ها پخش‌ کرده و آقای کیانی هم معتقد است‌ که آمریکا از آن طریق و یا از طریق عوامل دیگر جاسوسی، از این آزمایش مطلع بوده است. پس از آزمایش پرتاب موشک، به رِنج بعدی‌ که ۲۶۰۰ کیلومتر است، می‌پردازیم. از من خواست که از خط تولید بازدید کنم. گفت، اکنون این تکنولوژی از طراحی تا تولید، کاملاً از خودمان است و فقط بعضی از قطعات یا مواد وارد می‌شود. این موفقیت‌ها را مرهون حمایت‌های بی‌دریغ من می‌داند. گفت، علیرغم فشار آمریکا بر روسیه و چین، مشکلی در همکاری با آن‌ها ندارند. برای دریافت اعتبارات خودشان که سازمان برنامه و بودجه سخت‌گیری می‌کند، استمداد کرد.

آقای دکتر سیدمحمدحسین روحانی آمدند. از دستور سابق من به وزارت ارشاد برای کمک وامی به او برای انتشار آثارش که اجرا شده، قدردانی کرد و تعریف بلیغی‌ نمود از برنامه‌های دولت سازندگی و محبوبیت بین مردم و تذکراتی داد در پُرکردن خلاء فرهنگی و برای سفری به لندن و شناسایی کتاب‌های مهم روز و کمک خواست نظری درباره آیه شریفه: (لاتقولوا راعنا) ارائه داد.
مجمع نمایندگان استان فارس آمدند. از برنامه سازندگی قدردانی کردند و اظهار نگرانی از رکود سازندگی، به‌خصوص با توجه به بودجه سال ۱۳۷۷ و بدتر از این، سقوط قیمت نفت که همین بودجه هم قابل اجرا نیست؛ به‌خصوص از تعطیل طرح احداث خط آهن شیراز ـ تخت جمشیدکه با کمک من شروع شده بود، ناراحت بودند.

عصر آقای [عبدالله] نوری، [وزیر کشور] آمد. از سازمان بازرسی کل کشور و گزارشی از تندروی‌های آن‌ها علیه مدیران لایق و تشکیل پرونده برای آقایان [محسن] نوربخش و [حسین] محلوجی و [محمدرضا] نعمت‌زاده و… را داد. افطار، محافظانم و اعضای خانواده آن‌ها میهمانم بودند. بعد از افطار، برایشان صحبت کردم. ساعت هشت شب به خانه آمدم.

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۱۷ دی، ۱۳۹۹ ۸:۲۱ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات علم، صنعت و فناوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *