تجربه ای از تظاهرات در آمریکا

کانال تلگرام “فرنگ نوشت” تجربه ای از حضور در یک تظاهرات آمریکایی را روایت کرد:

برای اعتراض به قتل ناعادلانه سیاهپوستان در آمریکا به دست تعدادی از نیروهای پلیس با چند نفر از دوستان تصمیم به شرکت در تظاهرات بزرگی که در نیویورک برگزار می شد گرفتیم.
به عنوان دانشجوی دکترا عضو سازمانی بودیم که چیزی شبیه سندیکاهای کارگری بود (GEO). یکی از وظایفشون حمایت از حقوق دانشجویان دکترا بود. این سندیکا توسط خود دانشجوها اداره می شد و اعضاش در طی یک انتخابات توسط خود دانشجوها انتخاب می شد.
چند روز قبل از تظاهرات اعلام کردن که مشاوره حقوقی رایگان خواهند داشت برای اونهایی که قصد شرکت در تظاهرات رو دارن.
در این جلسه مشاوره ای یک وکیل با تجربه رو دعوت کرده بودن تا به دانشجویان با توجه به وضعیتی که داشتن – مثلا اینکه آیا شهروند آمریکا هستن یا نه – اطلاعات بده که چه حقوقی دارن، چه کارهایی در حین راهپیمایی می تونن انجام بدن، اگر بازداشت شدن با چه کسی تماس بگیرن، آیا اصلا پلیس حق بازداشت اونها رو داره یا نه و اگر داره در چه مواقعی، و اطلاعاتی از این دست.
وکیل برای همه توضیح می داد که حق داریم از پلیس و رفتاری که با دیگران انجام میده فیلمبرداری کنیم بدون اینکه مانع کارش بشیم. چون بخشی از تجمع ممکن بود از روش نافرمانی مدنی استفاده کنه وکیل مذکور به اون افرادی که خواهان به کار بردن این روش بودن می گفت که حقوقشون چی هست و نافرمانی مدنی چه تبعات حقوقی‌ای ممکنه براشون داشته باشه.
در انتهای جلسه هم وکیلی که مشاوره می داد کارتش رو بین همه پخش کرد تا در صورت نیاز _مثلا پس از بازداشت توسط پلیس_ باهاش تماس برقرار کنن.
این وکیل هیچ هزینه ای نه برای مشاوره می گرفت و نه برای پیگیری های احتمالی بعدی. در اصل، این وکیل کارمند سندیکایی بود که ما عضوش بودیم و کارش دفاع از حقوق دانشجویان بود.
در جلسه ای دیگر در مورد اهداف راهپیمایی با داوطلبان گفتگو و تبادل نظر شد و افراد دیدگاه های خودشون رو مطرح کردن. در انتهای این جلسه قرار شد در روز و ساعتی دیگه اونهایی که دوست داشتن، دور هم جمع شن و با امکاناتی که در اختیارشون گذاشته می شد شعارهایی رو که دوست دارن در روز راهپیمایی استفاده کنن به صورت پلاکارد دربیارن.
در همین جلسه بهمون اطلاع دادن که در روز راهپیمایی افراد آموزش دیده ای رو مسوول مشاهده رفتار پلیس با تظاهرکنندگان کردن تا در صورت برخورد غیرقانونی بتونن از پلیس شکایت کنن. بهمون گفتن که این افراد با توجه به لباس یا بازوبندی که دارن قابل شناسایی هستن.
اطلاعات ضروری در مورد مسیر راهپیمایی، وسایلی که شرکت کنندگان بهتر بود با خودشون بیارن از جمله بطری آب، لباس گرم، کفش راحت، و غیره به افراد داده شد. ساختمان هایی که قرار بود روبروی اونها توقف داشته باشیم و اعتراضمون رو مخصوصا اونجاها بیان کنیم از پیش بهمون گفته شد؛ مثلا ساختمون پلیس مرکزی نیویورک.
در نهایت هم گفته شد که تعداد محدودی اتوبوس در اختیار هست برای اون افرادی که ترجیح می دن با اتوبوس خودشون رو به نیویورک برسونن.

روز راهپیمایی فرارسید. به نیویورک که رسیدیم خیل عظیمی از تظاهرکنندگان اومده بودن. تنها نیرویی که میشد در خیابونها دید نیروی پلیسی بود که هر روزه در خیابونها حضور داشتن، فقط با تعداد بیشتر. چشم به چشم نیروهای پلیس که میشدیم خیلی هاشون با لبخندی جواب نگاهت رو می دادن. مسیر راهپیمایی از پیش هماهنگ شده بود و پلیس ماموریت داشت تا امنیت تظاهرکنندگان رو حفظ کنه و از رفتن اونها به مسیرهایی که جزء برنامه نبود جلوگیری کنه. دلیل این هم این بود که راهپیمایی نباید مزاحم بقیه افراد میشد مخصوصا در مسیرهایی که جزء راهپیمایی تعریف نشده بودن.
در مسیر صحنه های جالبی دیدیم. یک سیاهپوست رو دیدم که صورتش رو به فاصله نزدیکی از صورت یک مامور پلیس گرفته بود و با صدای بلند داد می زد که “Am I a threat to you?” به معنی «آیا من برای تو یه تهدیدم یا تو وجود من رو یه تهدید می دونی». مامور پلیس بی حرکت ایستاده بود و چیزی نمی گفت.
در مسیر بسیاری از راهپیمایی کنندگان رو می دیدی که رو به ماموران پلیس فریاد می زدن “No justice, no peace, no racist police” به معنای «تا زمانی که پلیس نژادپرست داشته باشیم صلح و عدالتی نخواهد بود».
کس از تظاهرکنندگان خشونتی نکرد و به اموال عمومی هم صدمه ای وارد نشد. در بعضی از مناطق تعدادی از شرکت کنندگان نافرمانی مدنی انجام دادن که یا بدون زد و خورد بازداشت شدن البته با در راه بازگشت از راهپیمایی سرگروه اتوبوسی که ما توش بودیم از همه دعوت کرد تا تجربه ای رو که در اون روز از راهپیمایی داشتن بیان کنن.
هر کس که علاقه داشت داوطلب می شد و از تجربه وجودی-عاطفی که در طی تظاهرات کرده بود تعریف می کرد. در انتهای برنامه هم آدرس و راه های تماس با شرکت کنندگان رو گرفتن تا برای تجمعات بعدی مطلعشون کنن.

منبع: کانال تلگرام فرنگ نوشت، @Farang_nevesht

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۱۶ دی، ۱۳۹۶ ۱۰:۴۳ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *