خاطرات شنیدنی سید حسن نصرالله از آیت الله بهجت؛ از جنگ 33 روزه تا دبیرکلی حزب الله!

سید حسن نصر الله، دبیر کل حزب الله لبنان در گفتگوی اختصاصی با شبکه تلویزیونی المنار درباره شخصیت و کرامات عارف واصل آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت و خاطرات خود از ایشان گفت: آشنایی من با ایشان به سال هزار و نهصد و هشتاد و پنج میلادی بر می گردد که ما در قالب هیئت هایی به جمهوری اسلامی ایران سفر می کردیم و سن من در آن زمان حدود بیست و پنج، شش سال بود. ما در آن زمان در دیدار با مقامات ایران امور لبنان و منطقه به خصوص مسائل مقاومت را پیگیری می کردیم.
سید حسن نصر الله افزود: من در آن زمان که به همراه برخی از مسئولان و سران حزب الله به ایران سفر می کردم از آنها در سفر اول خواستم که به شهر مقدس قم مشرف شوم.
وی گفت: اطلاعات ما در آن زمان از قم بسیار کم بود. آنها به من گفتند که اگر به قم مشرف شدید حتما به دیدار آیت الله بهجت هم بروید.
سید حسن گفت: اولین دیدار من با آیت الله بهجت به همراه گروهی از سران حزب الله از جمله سید عباس موسوی رحمت الله علیه بود که من در آن زمان از همه کوچکتر بودم. در آن جلسه یکی از همراهان ما از آیت الله بهجت دستور العمل های اخلاقی خواست که ایشان در پاسخ فرمودند: به آنچه که می دانید عمل کنید. گناه دوری کنید. در اول وقت نماز به جا بیاورید و ذکر صلوات را زیاد بر زبان بیاورید و بسیار استغفار کنید.
سید حسن نصر الله گفت: ما در ابتدا به عنوان گروهی از مسئولان حزب الله لبنان که با اسرائیل می جنگند خدمت ایشان می رسیدیم و ما احساس کردیم که ایشان ما را به این دلیل که به این جنبش اسلامی و ایمانی و جهادی وابسته هستیم و به رهبری امام خمینی نیز متعهد هستیم پذیرفته اند.
وی درباره تاثیر آیت الله بهجت بر حزب الله لبنان و نیروهای مقاومت گفت: مسئولان اصلی حزب الله همگی شان هرگاه فرصتی فراهم می شد خدمت ایشان می رسیدند. البته فرصت دیدار برای جوانان حزب الله و دیدار جمعیت زیاد باایشان میسر نبود و وقت ایشان و شرایط چنین اجازه ای را نمی داد و ما نمی خواستیم مزاحم او شویم . اما وقتی ما با ایشان دیدار می کردیم و برمی گشتیم توصیه ها و راهنمایی های ایشان را برای نیروهای حزب الله نقل می کردیم.
سید حسن با اشاره به اینکه ایشان برای ما پدری معنوی بودند گفت: این امر برای ما پس از رحلت امام خمینی از اهمیت بیشتری برخوردار بود. وقتی ما می دیدیم که رهبر و ولی امر ما آیت الله خامنه ای وقتی به زیارت قم مشرف می شدند به شدت علاقه داشتند که به دیدار آیت الله بهجت بروند و از ایشان راهنمایی بخواهند پس ما که سربازان این رهبر هستیم حسابمان روشن بود.
وی افزود: ما در دیدارهایمان با آیت الله بهجت گزارشی مختصر درباره اوضاع لبنان و وضعیت مردم مومن این کشور به ایشان می دادیم که ایشان به دقت به سخنان ما گوش می دادند و برخی راهنمایی هایی در این باره می کردند. ایشان بر رعایت ایمان و تقوا و داشتن اعتقادات محکم و عمل به آن تاکید می کردند که حزب الله اهتمام زیادی به آن داشت و دارد.
دبیر کل حزب الله لبنان در خصوص نامه آیت الله بهجت به وی گفت: چند ماه قبل از شروع جنگ سی و سه روزه یکی از برادران طلبه لبنانی که در قم درس می خواند پیش من آمد و گفت: آیت الله بهجت فرمودند که از حالا به بعد به این دعاء را همیشه بخوان که آن دعاء این بود: “اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید” سه بار در صبح و سه بار در شب هنگام. من گفتم که آیا این کار علت خاصی دارد گفت که من نمی دانم فقط ایشان به من گفتند که این پیغام را به شما بدهم. من در آن زمان فکر کردم که شاید اتفاقی قرار است بیافتد و ذهنم درگیر موضوعات امنیتی مثل احتمال انفجار و یا ترور شد اما پس از چند ماه جنگ روی داد و اسرائیلی ها از روز اول به دنبال راهی می گشتند تا مکانی را که من در آن حضور دارم پیدا کنند آنجا را بمباران کنند و پس از عملیات بمباران سنگینی که در آن جنگ رخ داد بر اساس گفته خود اسرائیلی ها آنها فهمیده بودند که من در کدام ساختمان هستم و اقدام به بمباران سنگین آن مکان کرده بودند. پس از آن من فهمیدم که این دعاء برای حفاظت در زمان جنگ بوده است نه قبل از جنگ.
وی با اشاره به دشواری اوضاع جنگ سی و سه روزه و تشبیه سرنوشت آن به صحرای کربلاء از سوی برخی از مسئولان حزب الله گفت: یکی از برادرانی که از قم آمده بود در تماس با برادر دیگری به من گفت که آیت الله بهجت به شما تاکید کرده اند که مطمئن باشید که در این جنگ پیروز خواهید شد. این سخن در هفته اول جنگ و زمانی به گوش ما رسید که اصلا افقی از پیروزی برای ما مشهود نبود.
سید حسن نصر الله افزود: آیت الله خامنه ای نیز در هفته اول جنگ با ارسال پیامی به من گفتند که این جنگ شبیه جنگ احزاب است و بدانید که شما بر اساس آیه قرآن در این جنگ پیروز شده و بلکه پس از جنگ به یک قدرت منطقه ای تبدیل خواهید شد و من نیز از روز مزاح به یکی از مسئولین بلند پایه که این پیام را برای من آورده بود گفتم: همین که ما از این جنگ سالم بیرون بیاییم کافی است، قدرت منطقه شدن را نخواستیم.
سید حسن درباره کرامات آیت الله بهجت گفت: من خاطره ای از ایشان دارم که به استخاره بر می گردد. در سال هزار و نهصد و هشتاد و نه میلادی یعنی پس رحلت امام خمینی و برگزیده شدن آیت الله خامنه ای به عنوان رهبری امت اسلامی در آن زمان در تشیکلات حزب الله دبیر کل وجود نداشت. در آن زمان فقط یک شورای کوچکی بود که این شورا حتی رئیس هم نداشت. در آن زمان با توصیه آیت الله خامنه ای قرار شد تشکیلات حزب الله متحول و پیشرفته شود و یک دبیر کل برای خود انتخاب کند. کسی که مسئولیت ها را بپذیرد، برای مردم سخنرانی کند و با مسئولان دیگر دیدار کند.
وی با اشاره به اینکه دبیر کل حزب الله رهبر حزب الله نیست و فقط کسی است که صلاحیت های مثبتی دارد اما در عین حال مدیر حزب الله و شخص اول حزب است گفت: این برای ما امر تازه ای بود و اوضاع لبنان هم بسیار پیچیده بود و ما نیز دائما با جنگ و مسائلی از این قبیل مواجه بودیم و کارمان کاری فرهنگی نبود.
وی افزود: در آن زمان ما در تهران بودیم و من از همه کوچکتر بودم. یکی از برادران ما که فکر می کردیم این مسئولیت را بپذیرد و شخص معروفی هم بود گفت که بهتر است از سید حسن بخواهیم که این مسئولیت را بپذیرد. آنها نزد من آمدند و با اصرار از من خواستم که مسئولیت دبیر کلی حزب الله را بپذیرم که من در پاسخ گفتم از عهده این مسئولیت بر نمی آیم چرا که من از همه شماها کوچکترم و در میان شما بزرگتر از من زیاد است و برخی از شماها استاد من هستید و من اصلا خجالت می کشم که جلسه را مدیریت کنم. من نه از نظر شخصیتی و نه از نظر اخلاقی نمی توانم این مسئولیت را بپذیرم و از توانم خارج است. اما آنها به شدت اصرار می ورزیدند. من در پاسخ به آنها گفتم که باشد من ترسم از این است که این مسئولیت را بپذیرم و فردا شما من را تنها بگذارید و رهایم کنید. آنها در پاسخ گفتند که ما به تو قول می دهیم که به تو کمک می کنیم و با تو خواهیم بود. تو فقط این مسئولیت را بپذیر اما با این احوال من قبول نکردم اما آنها گفتند که اصلا امکان ندارد و باید این کار را قبول کنی. در نهایت آنها گفتند که ما استخاره می کنیم هر چه آمد قبول می کنیم. یکی از آنها گفت قران را بیاورید تا استخاره کنیم اما من گفتم که نه این کار حساسی است و من استخاره شما را قبول نمی کنم. گفتند باشد تو خودت استخاره کن باز هم نپذیرفتم و گفتم که من امشب یکی از دوستانم را به خدمت آیت الله بهجت می فرستم و از ایشان استخاره می گیرم. طبیعتا ایشان هیچ اطلاعی از بحث های ما نداشتند شخصی هم که واسطه استخاره بود از جریان خبر نداشت.
سید حسن در ادامه گفت: این دوست ما پس از گرفتن جواب استخاره قبل از طلوع خورشید با من تماس گرفت و گفت: آیت الله بهجت سلام رساندند و گفتند که به فلانی بگویید: “آنچه را که به شما پیشنهاد می کنند نپذیرید. برخی از کسانی که به شما وعده می دهند که ما درکنار تو هستیم و به تو یاری می رسانیم به قول خود عمل نخواهند کرد.”
سید حسن در ادامه گفت: من فکر می کردم که جواب خاصی به من بدهند اما این جواب به گونه ای بود که گویا ایشان با ما در جلسه حضور داشته اند.
من هم نزد دوستان آمدم و با صراحت و بدون ترس و تعارف جواب استخاره را برای آنها خواندم و آنها بسیار تعجب کردند و با این استخاره بحث به پایان رسید و دیگر برای این کار سراغ من نیامدند.
سید حسن افزود: اوضاع و شرایطی که بعدا در لبنان و در حزب الله و علیه حزب الله به وجود آمد همه شاهدی بر نتیجه این استخاره بود. این استخاره صلاح دین و دنیا و آخرت من بود.

منبع: خبرگزاری صداوسیما

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۱۵ فروردین، ۱۳۹۵ ۴:۰۹ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *