روایتی از اختلافات ارتش و دولت موقت؛ شهید قرنی چرا استعفا داد؟

آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی سرتیپ بازنشسته مسعود بختیاری، افسر عملیات قرارگاه نیروی زمینی ارتش، با خبرگزاری خبرآنلاین است:

در همان مقطع فروردین سال 58 قبل از این‌که امام آن پیام را صادر کنند، شهید قرنی استعفا داد و در متن استعفایش از دخالت‌های معاون نخست‌وزیر و احمد مدنی وزیر دفاع در امور ارتش گلایه کرد. چرا دولت موقت با ارتش هماهنگ نبود؟

دولتمردان جدیدی که سر کار آمدند، کمتر سابقه اداره کشور در سطح بالا را داشتند. اغلب تازه‌کار و جوان بودند. آن هم در وضعیتی که یک حالت درهم‌ریختگی و بی‌نظمی وجود داشت، نظام قدیم سرنگون شده بود و یک نظام جدید می‌رفت تا جایگزین شود، در واقع یک دوران گذاری باید طی می شد. در این دوران گروه‌هایی بودند که اصلا ما نمی‌دانستیم این‌ها چپ هستند، راست هستند، وسط هستند، اسلامی هستند، غیراسلامی هستند، انقلابی هستند، ضدانقلابی هستند؛ هر کدام اینها اقداماتی می کردند مثلا هر کدام دست شان به یک نظامی می رسید چشم او را می‌بست و می‌برد یا می‌ریخت در خانه‌اش و او را می‌برد! به‌عنوان مثال سرتیپ فلاحی فرمانده نیروی زمینی ارتش چندین بار در خیابان در حال رفتن به ستاد ارتش بود که دستگیر شده بود! حالا سرلشکر قرنی باید بدود و ببیند چرا دستگیر شده است.

یعنی فرمانده نیروی زمینی ارتش را دستگیر کردند؟

بله، گونی روی سرش می‌کشیدند و می‌بردند. دیدید وقتی یک متهمی دستش را می‌بندند یا چشمش را می‌بندند یا کیسه بر سرش می‌کشند؟ همین جوری با نظامیون اغلب برخورد می شد! حالا سرلشکر قرنی باید می‌دوید ببیند فرمانده نیروی زمینی ارتش را کجا بردند، برود بگوید بابا این فرمانده نیروی زمینی است! حتی کسی که زمان رضاشاه سپهبد بود و سال 57 در دوره پیری یا در حال مرگ بود، می‌ریختند او را می‌گرفتند و می‌گفتند او در کودتای 1299 (28 مرداد 32) شرکت داشته؛ حالا به سال 1357 چه ارتباطی دارد، بماند.

اما موضوع استعفای آقای قرنی به وقایع کردستان برمی‌گردد. وقتی در کردستان ناامنی‌های و مشکلات شدیدی به وجود آمد، قرنی تشخیصش این بود که باید با جدیت برخورد شود وگرنه مساله عمیق خواهد شد، ولی دولت موقت رویارویی نظامی را نمی‌پذیرفت و می‌خواست همه چیز از راه صلح و مصالحت انجام شود. بنابراین هیأتی به‌نام هیأت «حُسن نیت» تشکیل داد که مرکب از آقایان مرحوم داریوش فروهر، چمران معاون اجرایی نخست وزیر، ابراهیم یزدی و آیت‌الله طالقانی بود. هیأت حسن نیت می خواست اوضاع کردستان را از راه مذاکره آرام کند، در حالی که حرف عاملان ناآرامی چیز دیگری بود. آقای سرلشکر قرنی هم نمی‌خواست به زور تیر و تفنگ ناآرامی ها را خاتمه دهد ولی اعتقاد داشت که وقتی فرمانده لشکر سنندج و فرمانده تیپ سقز به‌عنوان گروگان گرفته می‌شوند، دولت باید اقتداری هم از خودش نشان دهد اما هیأت حُسن نیت راه دیگری رفت و این مسئله ضدانقلاب را جریح‌تر کرد و توقعاتش را بالا برد.

آقای مدنی که وزیر دفاع وقت بود، چه نقشی در این میان داشت؟

دریادار احمد مدنی همزمان وزیر دفاع، فرمانده نیروی دریایی و استاندار خوزستان بود؛ پس می‌توانست در کار ارتش دخالت کند، چون وزیر دفاع بود. منتها همه کارها باید با نظر رئیس ستاد ارتش انجام می‌شد.

یک موضوع اختلافی دیگر میان ارتش و دولت موقت، مساله کاهش دوره خدمت سربازی به یک سال بود چون سربازان وظیفه خدمت را کاری اجباری و عبث می‌دانستند. وقتی دوره خدمت سربازی یک سال شد، تعداد افراد نیروی زمینی ارتش از 300 هزار نفر یکدفعه به حدود کمتر از 100 هزار نفر رسید! خب به این ترتیب کارها روی زمین ماند.

بنابراین قرنی به خاطر دخالت‌هایی که در سطوح مختلف در کار ارتش می‌شد و کارشکنی‌هایی که بود، استعفا کرد. او شیوه کار اقتدارگرایانه و نه سرکوبگرانه داشت و معقتد بود اگر اقتدار ارتش و دولت و حاکمیت نباشد، اصلا نظام حاکم نمی‌تواند کاری کند. این بود که تقاضای استعفا کرد و استعفا داد. حتما می‌دانید شهید قرنی اولین کسی در جمهوری اسلامی بود که سوم اردیبهشت 58 هدف ترور در خانه اش قرار گرفت، یعنی زودتر از آیت‌الله مطهری رئیس شورای انقلاب ترور شد. شهید قرنی 40 روز رئیس ستاد ارتش بود و توانست ریشه‌های باقی‌ماندن و ثبات ارتش را بگذارد. بعد از سرلشکر قرنی، سرلشکر ناصر فربد از امرای قدیم رئیس ستاد ارتش شد، او نیز دو، سه ماه در این مسئولیت بود و چون افکار و گرایش‌هایی به جبهه ملی و نهضت آزادی داشت، کنار رفت. بعد تیمسار سرتیپ شاکر مدتی رئیس ستاد ارتش بود و بعد از او سرلشکر شادمهر این مسئولیت را به عهده گرفت اما او نیز خردادماه سال 59 کنار رفت و سرلشکر فلاحی به ریاست ستاد ارتش منصوب شد؛ یعنی از ابتدای انقلاب تا سه ماه قبل از جنگ 5 مرتبه رئیس ستاد ارتش عوض شد که نشان دهنده دخالت‌هایی بود که در کار ارتش می‌شد.

اختلاف آقای چمران با ارتش چه بود؟ در نامه استعفای شهید قرنی به دخالت معاون نخست وزیر در امور ارتش نیز اشاره شده است.

فکر نمی‌کنم چمران با ارتش اختلافی داشت. اگر هم دخالت می‌کرد، من نمی‌دانم. چمران ارتش را خیلی دوست داشت و خیلی هم ارتش را قبول داشت، ولی یک مقداری ناگزیر بود چون باید پاکسازی و رهایی از خدمت‌هایی را انجام می‌داد.

پس انتقاد شهید قرنی به دخالت‌های کدام معاون نخست وزیر دولت موقت برمی‌گشت؟

من فکر می‌کنم به ابراهیم یزدی برمی‌گشت. این‌ها اگر دخالت می‌کردند، چون شک و تردید وجود داشت که این ارتش، ارتش قدیمی است و بیم آن را داشتند که کودتا کند؛ یعنی همه مدام به کودتای 28 مرداد فلش‌بک می‌کردند، در حالی که اصلا ارتش چنین قصدی نداشت. حتی موقعی که آن 23 نفر ارتشبد جمع شدند و احساس کردند که حکومت می‌خواهد از سلطنتی به جمهوری برگردد؛ ارتش اعلام بی‌طرفی کرد؛ چون باید حافظ نظام و کشور باشد. در واقع ارتش منتظر ماند تا مردم و سیاستمداران تکلیف را روشن کنند.

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۲۹ فروردین، ۱۳۹۷ ۱۲:۱۱ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *