روایت آیت الله خامنه ای از دیدار با امام خمینی در قیطریه؛ مردادماه ۱۳۴۲

… «دیدم حاج آقا وارد شد… افتادم به پای حاج آقا… ببوسم! از بس عاشق خمینی بودم. واقعاً عجیب محبت این مرد همیشه در دل ما بود… نشستیم. من گریه ام گرفت… نمی توانستم حرف بزنم… ناراحت بودم که حالا ایشان خیال می کنند چون من زندان بوده ام گریه ام آمده؛ تصور نمی کند که به خاطر شوق دیدار ایشان [است.]… بالاخره با زحمت زیاد [توانستم.]… ملاطفتی کرد که احوالتان چطور است. تنها حرفی که زدم گفتم آقا امسال ماه رمضان ما٬ به خاطر نبودن شما از بین رفت٬ حیف شد٬ هدر رفت. خواهش میکنم برنامه ای بریزید که محرم آینده مان از بین نرود؛ حیف است… یادم نیست ایشان چه گفت؛ مثلاً تشویق کرد… گفتم ده دقیقه بیشتر وقت نگرفته ام. بی عقلی کردم. یک ساعت هم می نشستم هیچ طوری نمی شد. آن پاسبان هم انتظار نداشت من سر ده دقیقه بیایم….

پینوشت: امام خمینی در مردا سال 1342 به مدت 8 ماه در منزل آقای روغنی در حصر ساواک قرار گرفت.

منبع: «شرح اسم»؛ زندگی نامه آیت الله سید علی حسینی خامنه ای؛ هدایت الله بهبودی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص ۱۸۹

تاریخ درج مطلب: جمعه، ۱۷ فروردین، ۱۳۹۷ ۳:۱۹ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات تاریخ معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *