روایت عزت الله ضرغامی از تقابلش با مهاجرانی در دولت اصلاحات!

آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی عزت الله ضرغامی، معاون پارلمانی وقت وزیر دفا، با روزنامه شرق است:

ظاهرا در همان زمان ایراد‌هایی را هم درباره آقای دکتر عطاءالله مهاجرانی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کردید؛ چرا؟
وقتی آقای مهاجرانی وزیر شد، نیروهای انقلابی روی ایشان مسئله داشتند و من به‌عنوان منتقد جدی وزارت ارشاد مقاله‌های صریح حتی با عنوان خودم ‌نوشتم. مثلا مقاله «فولکس پرنده»‌ام برگرفته از صحبت سعید حجاریان در مورد مجاهدین انقلاب اسلامی بود. یعنی همان پنج نفری که در رأس همکاران دولت اصلاحات بودند، مثل آقایان بهزاد نبوی، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده و… آقای حجاریان جایی خواسته بود آنها را نقد کند. گفته بود کل مجاهدین انقلاب اسلامی در یک فولکس جا می‌گیرند. همان زمان مقاله‌ای را نوشتم با نام«فولکس پرنده». فیلم طنزی هم در دهه ۵٠ به همین نام ساخته شده بود که در سینما «داریوش» دیده بودم که در آن، اتومبیل فولکس پرواز می‌کند.
نقدهای‌تان چه حیطه‌هایی را دربر می‌گرفت؟
مواضع من نسبت به آقای مهاجرانی روشن بود. من با آقای خاتمی در زمانی که رئیس‌جمهور بودند دو بار ملاقات کردم و درباره سینما و وضعیت بدی که داشت توضیحاتی ارائه کردم. به نظرم مشکل جدی ما در دو، سه سال اول دولت اصلاحات این بود که سینما از قاعده‌های خودش خارج و وارد ابتذال شده بود. آقای شمخانی در زمان استیضاح آقای مهاجرانی به من گفتند سفارش جدی شده که همه وزرا باید به مجلس بروند و برای حمایت از آقای مهاجرانی حضور داشته باشند و به من تأکید جدی کردند که شما هم حتما حضور داشته باشید. صبح روز استیضاح به آقای شمخانی گفتم من اصلا مصلحت نمی‌دانم شما در این جلسه حضور پیدا کنید. شما سردار بزرگ سپاه هستید و نیروهای انقلابی شما را قبول دارند. آقای مهاجرانی کسی نیست که به خاطر او به مجلس بروید و از ایشان حمایت کنید. آقای شمخانی قبول کرد. اما دوباره با من تماس گرفت و گفت فشار روی من زیاد است و باید به مجلس بروم. به ایشان گفتم شما وارد صحن نشوید. در راهرو با همه سلام و علیک کنید و بعد هم برگردید. ایشان هم گفت پیشنهاد خوبی است. آقای شمخانی به مجلس آمدند و با بعضی از نماینده‌های خوزستان و رفقای خود گعده کردند و رفتند. ولی به صحن مجلس نیامدند. حتی برای آقای شمخانی در مسائل مجلس و فرهنگی مشاور خوبی بودم. آقای شمخانی به سینما خیلی علاقه‌مند بود و همیشه به ایشان فیلم‌هایی را پیشنهاد می‌دادم. یک‌بار هم با آقای هاشمی ملاقات کردم. آقای هاشمی در دوره حضورم در وزارت ارشاد به سینما خیلی کمک کرده بود. آنجا درباره سینمای بعد از دوم خرداد به ایشان گزارش دادم. آقای هاشمی در سال ١٣٧٨از طرح مباحثی همچون «عالیجناب سرخپوش» و «خاکستری» و… که توسط اکبر گنجی مطرح می‌شد، دلخور بودند. هیچ‌کس به اندازه اکبر گنجی در جمهوری اسلامی با آقای هاشمی درگیر نشد.
ظاهرا آقای خاتمی هم مخالف مطالب آقای گنجی بود.
بله. اما روزنامه‌ها در زمان ریاست ایشان علیه آقای هاشمی می‌نوشتند. در همان زمان آقای هاشمی حرف مهمی زد و به من گفت فلانی می‌دانید من اصولا خوشبین هستم. اما به شما می‌گویم درحال‌حاضر از اوضاع مملکت نگران هستم! در وزارت دفاع هم برخی از هنرمندان سینما با من ملاقات می‌کردند. مثلا یک‌بار با آقای مهرجویی قرار گذاشتم و یک‌بار هم با خانم نوشابه امیری. ایشان برای درخواست وساطت جهت رفع توقیف مجله سینمایی «گزارش فیلم» پیش من آمد.
نوشابه امیری و همسرش در زمانی که مجله «گزارش فیلم» منتشر می‌شد، کمتر علیه مدیریت شما نقدی نوشتند. حتی تیتر «سید سیاه پوش» را از یاد نمی‌برم که عکس روی جلد تصویری از شما با لباس مشکی بود؟
اتفاقا برعکس! با وجود اینکه ایشان و همسرش هوشنگ اسدی تا جایی که می‌توانستند علیه دوره من مطلب نوشتند. اما وقتی مجله «گزارش فیلم» بسته شد، فکر کردند من می‌توانم کاری برای ایشان انجام دهم. چون دفتر من روی افراد مختلف باز است. نشریه ایشان به خاطر تخلفاتی که داشت از طرف دادستانی بسته شده بود. خلاصه صحبت ایشان این بود شما که با قوه ‌قضائیه ارتباط دارید به آنها بگویید کار اشتباهی انجام ندادیم و اگر هم اشتباهی هم رخ داده صرف‌نظر کنند. چون در حدی نیست که مجله تعطیل شود. آنها ویژه‌نامه‌ای چاپ کرده بودند به نام «صد فیلم برتر» که درمورد فیلم‌های قبل از انقلاب و بعضا مبتذل بود. به ایشان گفتم هر کاری بتوانم انجام می‌دهم. چون معتقدم فضای سینما باید مفرح و پررونق باشد. با بسته‌شدن هم موافق نیستم، اما مشخصا درباره فیلم «کندو» به ایشان اعتراض کردم که چرا باید از چنین فیلمی تعریف و تمجید کنید. این فیلم با کدام قسمت از نگاه روشنفکری شما هم‌خوانی دارد؟! ایشان که متوجه اطلاعات من شدند، نتوانستند جوابی بدهند. شاید هم جوابی نداشتند. درنهایت هم پاسخ دادند که همه اینها را فلانی (فرد محترمی که نامشان را نمی‌برم) انجام می‌دهد و کار من نیست! ما زمانی می‌خواستیم در این مملکت کار سیاسی کنیم، اما چون کم‌کم در این حوزه برای ما محدودیت ایجاد شد، وارد سینما شدیم و از این طریق حرف‌های سیاسی می‌زنیم. این اعتراف مهمی بود. بعدها خدمت رهبری رفتم و یک نسخه از مجله «گزارش فیلم» را به ایشان نشان دادم تا ایشان مواضع بعضی نشریات را بدانند. در آن شماره آقای اسدی که با عنوان «بهار ایرانی» می‌نوشتند، سرمقاله‌ای علیه من نوشته بود.  ناگهان دیدم رهبری فرمودند ایشان هوشنگ اسدی است؟ عرض کردم بله. گفتند من به اندازه سن شما با آنها آشنا هستم. بعد سابقه مفصلی درباره ایشان بیان کردند. از زمانی که توده‌ای بود و بعد استحاله پیدا کرد و طرفدار شاه شد و… دیدم اطلاعات ایشان آن‌قدر زیاد است که خجالت کشیدم توضیحات بیشتری ارائه دهم. سپس رهبری فرمودند اینها که صددرصد سیاسی بودند چطور به سینما آمده‌اند! پس معلوم است می‌خواهند حرف‌های سیاسی‌شان را بزنند. واقعا رهبری اطلاعات کاملی داشتند، اما متأسفانه تاکنون جمال رهبری خوب نشان داده نشده است. به دلایل مختلف در کارهای تبلیغی، حماسی و انقلابی چهره جلال رهبری را که خیلی لازم و ضروری است انعکاس می‌دهیم، اما به جمال و لایه‌های درونی رهبری، به‌ویژه در حوزه فرهنگ و هنر کمتر ورود می‌کنیم.
به نظر شما علت چیست؟
علتش کم‌سلیقگی و کم‌اطلاعی کسانی است که به رهبری اعتقاد دارند و همین‌طور جهت‌گیری‌هایی که سیاسیون و مخالفان نسبت به ایشان دارند. اتفاقا به نظرم مخالفان، رهبری را خیلی خوب می‌شناسند، اما می‌دانند نباید چهره جمال ایشان را منعکس کنند. لایه‌های درونی رهبری در حوزه‌های فرهنگی و هنری بسیار عمیق و لطیف و راهگشاست.
بزرگ‌ترین و مهم‌ترین دلیل شما برای مخالفت با سیاست‌های فرهنگی – هنری دولت اصلاحات چه بود؟
دوره آقای مهاجرانی بیشتر بر اساس «تساهل و تسامح»، آن هم با نگاه نمایشی و سیاسی بود. از رونق تولید به معنای حرفه‌ای آن خبری نبود. ایشان طرح ایجابی برای هنر از نگاه اسلامی و انقلابی در سینما، تئاتر و کتاب نداشت. فکر می‌کرد رسالتش فقط این است که با هیجانات دوم خرداد همه‌چیز را آزاد و صرفا هویتی برای خودش ایجاد کند و چون برنامه ایجابی برای رونق فرهنگ نداشت، ضربه زد. در وهله اول ضعف مدیریتی داشتند. هرکسی به صورت ملوک‌الطوایفی در صنوف، فضاهای هنری و معاونت‌ها مسیر خودش را می‌رفت. فقط سعی می‌کرد وجهه‌ای از تسامح و تساهل از خود نشان دهد و با این نماد می‌خواست برای خود هویت بسازد. تا آن زمان بیشتر کارهای ستادی می‌کردند و کار اجرائی نکرده بودند.
اما آقای مهاجرانی پیش از آن، نماینده مردم شیراز در دوره اول مجلس، معاون پارلمانی نخست‌وزیر وقت و معاون پارلمانی رئیس‌جمهور در دوران ریاست‌جمهوری هاشمی‌رفسنجانی بود… .
معاون پارلمانی رئیس‌جمهور هم که بود بیشتر کار ستادی می‌کرد، اما وقتی به وزارت ارشاد آمد، از همین نظر هم رها شد.

منبع: روزنامه شرق، شماره 3003، 1396/8/13

تاریخ درج مطلب: دوشنبه، ۲۹ آبان، ۱۳۹۶ ۴:۳۰ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات فرهنگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *