ماجرای شنیدنی سرودن شعر «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»!

آنچه میخوانید بخشی از مصاحبه سید قادر طهماسبی با روزنامه وطن امروز است:

اگر اجازه دهید، چند مورد از شعرهای‌تان را بخوانم و راجع به آن صحبت کنید. این چند شعری که انتخاب می‌کنم جزو شعرهای بسیار معروف شما است و خیلی‌ها شما را با این اشعار می‌شناسند.
یکی آن شعر معروف و حماسی:
«سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود/ کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»
از این غزل زیبای هفت بیتی بگویید.

تازه از اصفهان به مشهد رفته بودم. چند نفر از دوستان که با خبر شدند به دیدنم آمدند از جمله حاج آقای اکبرزاده، که دیگر از حال او خبر ندارم.

حاج محمود اکبرزاده، از اکابر و بزرگان شعر خراسان است.

بله! ایشان گفت: فرید برای حضرت زینب سلام‌الله‌علیها شعر داری؟ انگشت روی رگ غیرت ما گذاشت! یک دفعه به خود فرورفتم و سرم را پایین انداختم. گفتم: روسیاه هستم. ما این‌قدر به مسائل انقلاب مشغول شدیم که اصل از یادمان رفته است. شما مرا به خودم آوردی، اما ان‌شاءالله اثری خواهم داشت. به او قولی دادم. بعد ایشان که رفت، بلند شدم به حرم رفتم. وارد حرم شدم و زیارت کردم و پیش آقا ریشی گرو گذاشتم و گفتم آقا، بالاخره ما شیعه هستیم، شما حال مرا می‌دانی که چطور است، شرمنده هستم. اینجا آمدم که زبانم را گشایش دهی. من چیز دیگری نمی‌خواهم. هنوز از حرم خارج نشده بودم این مصراع بر زبانم جاری شد؛ «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود». این در درونم غوغا کرد. تا به خانه برسم ۳-۲ بیت را گفتم. از آن طرف هم حاج آقا زم از تهران زنگ زد. می‌خواستم با آن حال پیش ببرم که آن حال مرا قطع کرد. گفت فوراً به تهران بیا. شعر را کامل کردم. البته آن‌طور که دوست داشتم تمام نشد. اما آغاز را خود آنها دادند. این شعر مربوط به خود آن بزرگواران است و در حقیقت خود آنها دادند. به یک بزرگواری رسیدم که گفت فرید می‌دانی همین مصرع چکیده‌ چند کتاب است؟! گفتم نمی‌دانم، به من دادند، حالا این را نگه دارید، انتظار بیشتر از اینها برای ما است.

منبع: گفتگو با روزنامه وطن امروز

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۲۶ شهریور، ۱۳۹۶ ۲:۴۶ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات فرهنگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *