وضع آشفته وزارت اطلاعات بعد از خودکشی سعید امامی/ خاطره آیت الله مجتبی تهرانی از پیغام شاه به امام خمینی

روزنوشتهای آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۱۴ تیر ۱۳۷۸

در جواب روزنامه جمهوری اسلامی، خبر غیرواقعی تصمیم من برای نامزدی در انتخابات مجلس را تکذیب کردم. روزنامه سلام، خبری نادرست و شیطنت‌آمیز در این خصوص نوشته بود و بقیه روزنامه‌ها هم با تفسیر و تحلیل، از آن نقل کردند. مصاحبه مفصلی درباره مسایل داخلی و خارجی از من، در روزنامه جمهوری اسلامی -دیروز و امروز- منتشر شد.

یاسر خبر داد که پنج هزار جلد چاپ دوم کتاب عبور از بحران، [کارنامه و] خاطرات سال ۱۳۶۰ هم توزیع شده و چاپ سوم، به زودی منتشر میشود که آن هم متقاضی دارد. خانواده‌های آقایان [سیدمحسن] موسوی، [احمد] متوسلیان، [تقی] رستگار مقدم و [کاظم] اخوان که ۱۸ سال پیش در لبنان مفقود شده‌اند آمدند و ضمن قدردانی از تلاش‌ها و توجهات من در پیگیری مسأله آنها، از اینکه اخیرا کمتر یاد آنها میکنیم، گله داشتند. مادر آقای موسوی گفت، خانواده ما به شما «بلبل خمینی و انقلاب» لقب داده‌اند و آرزو دارند، اسم عزیزانشان را از زبان شما بشنوند.دلداری شان دادم و وضع پدران پیرشان را به وضع حضرت یعقوب (ع) تشبیه کردم و دعا کردم که سرنوشت یوسف، درباره آنها تکرار شود و با اشاره به جنجال غربی ها بر سر یهودیان متهم به جاسوسی، از تبعیض استکبار در تبلیغات در برخورد با مسایل انسانی، انتقاد نمودم.

آقایان [علی] باقری و [امیر] تهرانی، معاونان وزارت اطلاعات آمدند و ضمن ابراز نگرانی از وضع آشفته وزارت پس از خودکشی سعید امامی، گفتند کارشناسان نظر داده‌اند که بهتر است متهمان قتل‌ها، سریعا محاکمه شوند و پرونده قتل‌ها جمع شود و مسأله احتمال جاسوسی آنها، در شرایط دیگری پیگیری شود، ولی رهبری این پیشنهاد را نپذیرفته‌اند؛ گفته‌اند که مسأله نفوذ خارجیها مهم‌تر است و اولویت باید به آن داده شود. گروهی را برای بررسی کیفیت عمل تعیین کرده‌اند. از من خواستند که رهبری را قانع کنم. تأخیر مصاحبه آقای [محمد] نیازی، [رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح] را که قرار بود، دیروز انجام شود، به دلیل منع همان گروه معرفی کردند.
در مورد ۱۳ متهمان یهودی گفتند، یکی از آنها که سمت روحانی هم برای یهودیها دارد، اعتراف کرده که عامل موساد است و اطلاعاتی درباره صنایع هواپیمای جنگی سازی و هلیکوپترسازی ایران داده است. همسرش را وادار کرده که با یک خلبان سمپاش که او هم یهودی است، روابط نامشروع برقرار کند و از او تصویر بگیرد که سپس با تهدید به افشای روابط، از او خواسته‌اند که از پادگان‌های نظامی در حین پرواز عکس بگیرد و از او سند دیگری جز اعتراف آنها ندارند و ممکن است در دادگاه منکر شوند؛ دنبال تهیه سند محکمه‌ پسند هستند.

عصر آقایان [محمد] آصف‌محسنی، [محمدکریم] خلیلی و [سیدمحمدعلی] جاوید، از سران احزاب شیعه افغانستان آمدند و خبر از نوعی وحدت دادند و خواستند که ایران در مورد آوارگان افغانی، مثل گذشته با سخاوت عمل و کاری کند که طلبه‌های افغانی، مجبور نباشند، سالی ۱۰۰ دلار به سفارت افغانستان، برای تمدید گذرنامه بپردازند و درباره مسایل افغانستان مشورت کردند.

حاج آقا مجتبی تهرانی، همراه آقای دری ‌نجف‌آبادی آمدند. آقای تهرانی، مقدمه‌ای از علاقه‌اش به من گفت و اینکه وقتی شایع شد که من هم در هواپیمای حامل شهید محلاتی و جمعی دیگر از شخصیت‌های انقلاب بودم که [روز اول اسفند ۱۳۶۴] در راه جبهه سقوط کرد، یک گوسفند نذر کرده که من آسیب نبینم و جز این، برای کسی دیگر نذر نکرده است. سپس شرح مبسوطی از نکات برجسته مدیریت‌ها و کارگردانیهای من، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب گفت و نتیجه گرفت، با خالی کردن میدان توسط من، وضع انقلاب خطرناک شده و اگر من دوباره به صحنه نیایم، امیدی به آینده نیست. گفت، اکثر سران جناح [جامعه] روحانیت [مبارز]، همین نظر را دارند و حتی افرادی مثل آقایان [محمدرضا] مهدوی کنی و [احمد] جنتی، به همان نظر شما درباره ضرورت جذب نیروهای میانه مثل کارگزاران رسیده‌اند و صریحا اعتراف به اشتباه میکنند. داستانی از پیغام [محمدرضا] شاه و [جمشید] آموزگار، [نخست‌وزیر]، در خصوص پذیرش خواسته‌های امام در خرداد ۱۳۵۷ گفت که خود ایشان، پیام را به نجف برده، ولی امام نپذیرفته‌اند و گفته‌اند که شاه باید برود.

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۱۴ تیر، ۱۴۰۱ ۵:۳۰ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *