پاسخ پژوهشگرِ مستند «روایت رهبری» به نقدهای شیرعلی نیا بر این مستند
چندی قبل جعفر شیرعلی نیا در یادداشتی به انتقاد از مستند روایت رهبری پرداخت (اینجا بخوانید). بعد از این مسعود رضایی پژوهشگر این مستند پاسخی را برای وی ارسال کرد که شیرعلی نیا آن را در صفحه شخصی اش اینگونه بازتاب داده است:
جناب آقای مسعود رضایی از کارشناسان پژوهشیِ مطرح در دفتر نشر آثار آیتالله خامنهای و پژوهشگر مستند «روایت رهبری» در پاسخ به یادداشت منتشرشده در «کانال نکتههای تاریخی» یادداشتی برای من فرستادند. این پاسخگویی جای تقدیر دارد. از ایشان اجازه گرفتم تا پاسخشان را در کانال منتشر کنم.
پس از اشاره به یک موضوع، متن کامل یادداشت ایشان را در ادامه میآورم.
ایشان با اشاره به کتابم «روایتی از زندگی و زمانه آیتالله خامنهای» و اشاره به جلسات خبرگان در سال 64 نوشتهاند که در این کتاب قطور «کوچکترین اشارهای به تلاش و فعالیت و سخنرانی آیتالله خامنهای در حمایت از این انتخاب صورت نگرفته.» بهگونهای نوشتهاند که گویا این موضوع نقطهضعفی در کتاب من نیست اما معتقدم این نقد به کتاب من نیز وارد است اما باید چند نکته را در نظر گرفت:
در زمان انتشار کتاب به این مذاکرات دسترسی نداشتم. دسترسی پژوهشگرانِ مستقل به اسناد، متفاوت از پژوهشگران نهادهایی مانند محققانِ دفتر نشر آثار رهبری است. من باید سالها جستجو کنم تا شاید بتوانم مشروح مذاکرات خبرگان در سال 64 را در کتابخانهای در حاشیه شهر قم پیدا کنم! آقای رضایی خوب میداند که در زمان انتشار کتابم، با وجود درخواستهای فراوان برای دسترسی به منابعِ دفتر نشر آثار رهبری چه برخوردهایی صورت گرفت. اما اکنون از ایشان که در کنار گروههای متعدد در دفتر نشر آثار رهبری نقش قابل تقدیری در بررسی کتاب من برای دریافت مجوز داشتند تقاضایی دارم؛ نقش آیتالله خامنهای را بر اساس روایتِ کتاب «مشروح مذاکرات خبرگان 64» به کتاب اضافه میکنم و دفتر نشر آثار رهبری برای چاپ دوم اجازه اضافه شدن این بخش را بدهند. آنها قبلا برای یک نوبت چاپ مجوز کتاب را دادهاند و تنها کافی است همین بخش را تایید کنند. این درخواست را پیگیری میکنم و نتیجهاش را با مخاطبان در میان خواهم گذاشت.
نکته دیگر اینکه اگر این بخش به دلیل عدم دسترسی در کتاب نیامده اما در بخشهای مختلف کتابم به شاگردی و تمجید آقای خامنهای نسبت به آیتالله منتظری اشاره کردهام. حتی به تمجید ایشان از آیتالله منتظری در خطبههای نمازجمعه اشاره شده که این خطبهها در سال 65 و مدتی پس از دستگیری مهدی هاشمی است اما در مستند «روایت رهبری» به غیر از اشاره به تمجید آیتالله منتظری از آقای خامنهای چه اشارهای به تمجید آیتالله خامنهای از آیتالله منتظری وجود دارد؟
نکته آخر اینکه شما با دسترسی به مذاکرات خبرگان در سال 68 این مستند را ساختهاید. چه اشکالی دارد هماکنون متن و فیلم کامل این مذاکرات را در اختیار سایر پژوهشگران تاریخی قرار دهید تا آنها نیز بتوانند از آن استفاده کنند و بهتر بتوانند درباره کار شما قضاوت کنند.
نکات دیگری هست که بماند، شاید وقتی دیگر. آنچه در ادامه میآید متن کامل یادداشت آقای رضایی عزیز است:
بسمهتعالی
جناب آقای شیرعلینیا
با سلام و احترام؛ به دنبال پخش مستند سه قسمتی «روایت رهبری» از صدا و سیما که بنده نیز در ساخت آن سهم و نقشی داشتهام، جنابعالی با انتشار متنی در کانال خود، آن بخش از این مستند را که به انتخاب آیتالله منتظری در سال 64 پرداخته است، مورد نقد قرار دادید. هسته مرکزی نقد جنابعالی آن است که چرا در این مستند به اظهارات آیتالله خامنهای در مجلس خبرگان در حمایت از انتخاب آیتالله منتظری اشارهای نشده است و سپس این گونه نتیجهگیری کردهاید که دلیل عدم اشاره به این موضوع آن است که «وقتی بناست چهرهای منفی از آقای منتظری تصویر شود، تلاش برای انتخاب او به عنوان جانشین امام نیز فضیلتی ندارد و میتواند عملی ناپسند باشد.» همچنین در ادامه این نوع نگاه به مسأله، با اشاره به سؤالی که در این مستند مطرح شده است -«اگر این نامه خاطر امام را آسوده کرده بود، چرا باز هم منتظری در جلسه خبرگان انتخاب شد؟»- نتیجه گرفتهاید که سازندگان این مستند قصد داشتهاند این انتخاب را صرفاً «دستپخت هاشمی» جلوهگر سازند.
در اینجا توضیحاتی را خدمت جنابعالی عرضه میدارم؛ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
1- اولین مسألهای که باید به آن اشاره شود، خط سیر اصلی موضوع این مستند یعنی پرداختن به ماجرای انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری است. بدیهی است که تلاش اصلی سازندگان این مستند، تشریح و توضیح این موضوع بوده است و البته در کنار آن سوژهها و موضوعات فرعی که میتوانستند کمکی به بازگویی بهتر ماجرا داشته باشند، مورد توجه واقع شدهاند. یکی از این موضوعات فرعی، انتخاب آیتالله منتظری در سال 64 به عنوان «رهبری آینده» بود که در حد خود مورد اشاره قرار گرفت. اما اگر موضوع اصلی و محوری این مستند، ماجرای این انتخاب بود، جا داشت به صورتی مشروح و مفصل به آن پرداخته میشد و موضوعات دیگر در حاشیه آن قرار میگرفت. پرواضح است که پرداختن تفصیلی به تعداد زیادی موضوعات فرعی در یک مستند اساسا امکانپذیر نیست و اولین دلیل آن هم محدودیت زمان است. یعنی وقتی قرار است مستندی در سه قسمت و نه مثلا ده یا بیست قسمت راجع به یک موضوع بسیار مهم ساخته شود، و مجموع زمانی هم که به آن اختصاص داده میشود، دقایق مشخصی باشد، معلوم است که امکان بیان و شرح و بسط بسیاری از مطالب در آن نیست. جنابعالی خود نویسندهاید و حداقل سه کتاب شما در مورد زندگانی حضرت امام، آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی معرف حضور اهل تاریخ است. وقتی شما تصمیم میگیرید زندگانی آیتالله خامنهای را در کتابی حدود هزار صفحهای بنویسید و به تصویر بکشید، اگر کسی به شما اشکال کند که چرا در این کتاب قطور، تنها 4 سطر در مورد موضوع انتخاب آیتالله منتظری به قائممقامی رهبری در سال 64 سخن گفته شده و کوچکترین اشارهای به تلاش و فعالیت و سخنرانی آیتالله خامنهای در حمایت از این انتخاب صورت نگرفته، پاسخ شما به این اشکال چه خواهد بود؟ و آیا به دیگران حق میدهید به شما خرده گیرند که چرا این موضوع را در دو یا سه جلد هزار صفحهای ننوشتهاید تا بتوانید مفصلا به تمامی موضوعات خرد و ریز در این موضوع بپردازید؟ آیا از نظر شما این گونه سخنان منطقی و موجه محسوب میشوند؟
بنابراین پرواضح است که در این مستند، اگر موضوعات فرعی به صورت تفصیلی مورد بحث واقع نشدهاند، به این دلیل ساده است که هر موضوعی به تناسب اهمیت خود در ساختار کلی موضوعی مستند، بیان شده و اساسا امکان گنجاندن تمامی جزئیات به صورت تفصیلی در این مستند وجود نداشته است. حتی اگر این مستند ده قسمت هم شود، باز هم حتماً کسانی پیدا خواهند شد که بگویند چرا فلان قضیه را در آن نگفتید یا چرا بهمان قضیه را به صورت ناقص گفتید و خلاصه این رشته سر دراز دارد و حد یقفی بر آن متصور نیست.
2- اگر تصور شما این است که سازندگان این مستند و نیز دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، عالمانه و عامدانه و بلکه با طرح و نقشه و محاسبات خاصی در پی مخفی ساختن نقش آیتالله خامنهای در انتخاب آیتالله منتظری در سال 64 بودهاند، بنده به جنابعالی این بشارت را میدهم که بزودی با انتشار کتابی به قلم آقای دکتر سیدیاسر جبرائیلی توسط انتشارات دفتر حفظ و نشر آثار رهبری، موضوع حمایت آیتالله خامنهای از انتخاب آیتالله منتظری با استناد به کتاب مشروح مذاکرات مجلس خبرگان و نیز بسیاری منابع و مآخذ دیگر، به صورتی فراتر، مشروحتر و مفصلتر از آنچه شما به آن اشاره کردهاید، به سمع و نظر مردم شریف ایران خواهد رسید و این ظن و گمان جنابعالی نیز مرتفع خواهد شد.
3- این نکته واضح است که با توجه به برکناری آیتالله منتظری در سال 68 و انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری، اتفاقا چنانچه در مستند روایت رهبری به توصیف و تشریح حمایت آیتالله خامنهای از انتخاب آیتالله منتظری در سال 64 پرداخته میشد، بار تبلیغاتی بسیار مثبتی را برای ایشان در بر میداشت چراکه بخوبی نشان میداد آیتالله خامنهای هیچگاه چشمداشتی به این مسئولیت نداشت و تا آخرین روزها نیز آیتالله منتظری را به عنوان رهبر آینده به رسمیت میشناخت.
4- جنابعالی در بخشی از نقد خود با اشاره به نامه آیتالله منتظری به مجلس خبرگان در شهریور 64 و مخالفت با مطرح شدن نام خود برای رهبری آینده، فرمودهاید: «در این مستند گفته میشود پس از این نامه خیال امام راحت شده که خبرگان او را به رهبری انتخاب نمیکنند. در ادامه مستندسازان این پرسش را مطرح میکنند: اگر این نامه خاطر امام را آسوده کرده بود، چرا باز هم منتظری در جلسه خبرگان انتخاب شد؟ پرسشی که در ادامه مستند جوابی به آن داده نمیشود اما روایت به گونهایست که گویا این انتخاب در آبان 64 دستپخت هاشمی بوده است.»
اولاً: در بررسی یک مستند، باید میان آنچه به صورت «نریشن یا گفتار متن» گفته میشود و مسئولیت آن برعهده سازندگان آن است با آنچه دیگران میگویند و مسئولیت آن برعهده خودشان است، تفکیک قائل شد و این همان کاری است که شما دقت کافی را در انجام آن نکردهاید. وقتی شما میفرمایید «در مستند گفته میشود پس از این نامه خیال امام راحت شده که خبرگان او را به رهبری انتخاب نمیکنند» خوانندگان مطلب شما این گونه برداشت میکنند که این مطلب در «نریشن» آمده و دیدگاه سازندگان مستند است اما در واقع این مطلب از زبان آیتالله هاشمی رفسنجانی بیان میشود و مسئولیت آن هم بر عهده خود ایشان است.
ثانیاً: جنابعالی چگونه از طرح این سؤال توسط سازندگان مستند، چنین نتیجه گرفتهاید که آنها به گونهای مسائل را روایت کردهاند که «گویا این انتخاب در آبان 64 دستپخت هاشمی بوده است»؟ ربط منطقی این استنتاج با طرح آن سؤال چیست؟
اگر براستی قصد سازندگان این مستند آن بود که چنین برداشتی را به ذهن مخاطبان متبادر سازند، آیا امکان نداشت در حالی که در مورد فعالیت آیتالله خامنهای برای انتخاب آیتالله منتظری در سال 64 سکوت شده است، به انعکاس فعالیت آیتالله هاشمی رفسنجانی برای این منظور میپرداختند تا ایشان به عنوان عامل اصلی این ماجرا به اذهان متبادر گردد؟ آیا جنابعالی میتوانید حتی یک جمله و یا یک تصویر را در این مستند مبنی بر حمایت آیتالله هاشمی از آیتالله منتظری بیابید؟
5- و اما فارغ از آنچه در مستند روایت رهبری به نمایش درآمد، البته این طور نیست که اینجانب نظر خاصی راجع به آنچه در سال 64 در جریان انتخاب آیتالله منتظری گذشت، نداشته باشم. بر همین مبنا هم عرض میکنم که تلاش شما برای یافتن پاسخ این سؤال که «اگر این نامه خاطر امام را آسوده کرده بود، چرا باز هم منتظری در جلسه خبرگان انتخاب شد؟» از خلال مطالب مندرج در کتاب مشروح مذاکرات سال 64 مقرون به موفقیت نیست.
جنابعالی نوشتهاید: «(سازندگان مستند) میتوانستند با بررسی مشروح مذاکرات سال 64 جواب این سوال را جستجو کنند اما از این گزارش 592 صفحهای چیزی در این مستند نمیبینید! مشروح مذاکرات نشان میدهد آیتالله منتظری نزد اغلب اعضای خبرگان چهرهای درخشان بوده و در این جلسات تمجیدهای فوقالعادهای از جایگاه علمی، سیاسی و انقلابی او شده است.»
آنچه جنابعالی در این «پاسخ» فرمودهاید، توضیح واضحات است. یعنی معلوم است که آیتالله منتظری در آن هنگام نزد اغلب اعضای خبرگان چهرهای درخشان بوده و طبعا اگر این طور نبود، اصلا نام ایشان برای رهبری در این مجلس مطرح نمیشد. گره و سؤال اصلی در این ماجرا آن است که چرا علیرغم این که حضرت امام در آستانه انتخاب قطعی آیتالله منتظری به رهبری آینده در آبان ماه 64، نظر منفی خود را در این باره به آیتالله هاشمی رفسنجانی اعلام میدارد، باز هم آیتالله منتظری از سوی مجلس خبرگان انتخاب میشود؟
البته بنده به هیچوجه تمایل و اصراری برای ورود به این بحث ندارم اما اگر جنابعالی تمایل و اصرار داشته باشید، نظرات خود را بعد از مطالعه توضیحات جنابعالی در مورد «گره و سؤال اصلی»، به تفصیل در این باره بیان خواهم کرد.
ارادتمند: مسعود رضائی
1397/12/8