‍ گلایه یکی از سرداران سپاه از حذف محسن رضایی از لیست کارگزاران/ناراحتی جنتی از کامپیوتری شدن شمارش آرا/ عدم رضایت رهبری از عملکرد مهاجرانی

روزنوشتهای آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۱۹ بهمن ۱۳۷۸

آقای [محمدباقر] نویسی، رییس دفتر آقای ناطق نوری، [رییس مجلس] آمد. تذکراتی در مورد تبلیغات انتخابات داشت.آقای قاسم زاده، هنرمند نقاش آمد و یک تابلو نقاشی از من را با مضامین جالب آورد. همراهش خبرنگاری از همشهری بود که سئوالی در مورد خمپاره‌های اصابت کرده‌ به مجمع [تشخیص مصلحت نظام] نمود.
آقای شیخ محمدرضا آیینه‌وند آمد. بخشی از کتاب سیوطی را در زمان طلبگی پیش ایشان خوانده‌ام. نسبت به تبلیغات فراوان در تقدس حافظ انتقاد داشت. معتقد است او شاعر منحرفی بوده است و نیز قبول ندارد که امراض سرماخوردگی و آنفلوانزا مسری باشد. برای چاپ کتابش استمداد کرد.

یکی از سرداران سپاه آمد. گفت، در جلسه دیشب‌ کارگزاران در منزل آقای [غلامحسین] کرباسچی و با اصرار کرباسچی، آقای محسن رضایی از لیست [حزب] کارگزاران [سازندگی] حذف شده و خواست، برای برگشت او به لیست کمک کنم؛ از محمد [اخوی] پرسیدم. گفت، درست است و او هم ناراحت است.

آقایان [حسین] شمسایی و [محمد] هنردوست آمدند. خواستند به کارگزاران بگویم، آقای رهبر را در لیست بگذارند.ظهر آقای [احمد] جنتی، [دبیر شورای نگهبان] آمد و گفت، شورای نگهبان با استفاده از کامپیوتر برای شمارش‌ آرا مخالفت‌ کرده، ولی وزارت کشور دست‌ بردار نیست و از فشار وزیر اطلاعات ناراحت بود.

آقای [محمدرضا] عباسی فرد، [عضو شورای نگهبان]، برای تأیید صلاحیت آقای کورش فولادی، [نماینده خرم‌آباد] آمد. عصر هنرمندان بسیجی آمدند.در گزارشی گفتند، تاکنون چهار هزار هنرمند بسیجی شناسایی شده‌اند و آثار برگزیده آنها در همایش به نمایش گذاشته شده. سخنرانی مفصلی در ارزش هنرمند متعهد و بسیج کردم.

آقایان [مجید] قاسمی، [علیرضا] شیخ عطار و [علی] موسی‌الرضا، از حزب اعتدال و توسعه آمدند. برای لیست نامزدان انتخابات مشورت کردند. نظر صریحی ندادم؛ کلیت لیست را تأیید کردم. آقای [عطاءالله] مهاجرانی، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] آمد. گفت، ادامه کار در وزارت ارشاد برایش مشکل شده و به بن‌بست رسیده و برای استعفا مشورت‌ کرد.گفت، به کسی غیر از من هنوز نگفته است؛ گفتم بعد از مذاکره با رهبری، نظر میدهم.

میهمان رهبری بودم. درباره آقای [عطاءالله] مهاجرانی، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] صحبت‌ کردیم. گفتند، از کارش ناراضی اند، ولی نظری در مورد استعفا نمیدهند. درباره تقاضاهای آقای عبدالله نوری صحبت شد که خواستار تخفیف در حکم و ملاقات با رهبری است؛ توجهی به خواسته‌شان نکردند. در مورد آقای شیخ علی تهرانی گفتند که در زندان اوین، اعتصاب غذا کرده و همسر و دخترانش هم ناراحت‌اند و انتظار دارند او آزاد شود، ولی ترتیب اثری نمیدهند. گفتند، همشیره و دختران میگویند، آشیخ علی مفسدفی الارض نبوده و استحقاق هشت سال زندان را ندارد و پنج سال در زندان مانده، کافی است و خود او هم میگوید، زندان کردنش خلاف شرع است، به همین دلیل اعتصاب میکند. در مورد تحصن قم گفتند که به خاطر انتخابات آن را تمام کردند، ولی اینها از خواسته خود دست برنمیدارند.

دیشب نزدیک صبح خواب دیدم که فؤاد، فرزند مهدی، تخلفی کرده بود که بایستی تنبیه میشد. خودش آمد پیش من و خواست که تنبیهش کنم. او را به گرمی بوسیدم. برایم تعبیر مسایل مهم اجتماعی داشت.

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۱۹ بهمن، ۱۴۰۱ ۵:۲۶ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *