ماجرای جمله شهید بهشتی که رنگ صورت شهید باهنر را قرمز کرد!
سال 56 با آقای بهشتی در مشهد بودیم … به اتفاق خانواده، خانهای را گرفته بودیم و در آنجا بودیم.
بیشتر بخوانیدسال 56 با آقای بهشتی در مشهد بودیم … به اتفاق خانواده، خانهای را گرفته بودیم و در آنجا بودیم.
بیشتر بخوانید۱. سال ۱۳۴۹. تازه از آلمان به ایران آمده ایم. پس از چند ماه بلاتکلیفی، با اعلام ممنوع الخروجی بابا،
بیشتر بخوانیدطبیعی است که همراهی و همسایگی افراد میتواند روی هم تأثیر داشته باشد. فاصله سنی من با شهید باهنر ۱۸
بیشتر بخوانیدازدواج من و آقای باهنر از طریق خواهرم که از همکاران آقای باهنر بود و جناب آقای برقعی با هم
بیشتر بخوانیدمصاحبه آیت الله موسوی اردبیلی با روزنامه همشهری، 12 خرداد 1372: نوع مراودات من با امام خیلی باز بود. من
بیشتر بخوانیدحاج مهدی غیوران از مؤسّسان و اعضای هیئتامنای مدرسه رفاه بود. هنگامی که مؤسّسهی فرهنگی رفاه توسّط جمعی از روحانیون
بیشتر بخوانیدیادم نمیرود که شهید مطهری شنیده بود کتابی منتشر شده، من اسم آن کتاب را نمیبرم، چون ترویج از یک
بیشتر بخوانیدخاطره روز 08 شهریور سال 1360 جلسه علنی داشتیم و لایحه بازسازی مطرح بود. ساعت سه بعدازظهر، هنگامی که عازمرفتن
بیشتر بخوانیدپدربزرگم، مرحوم آقای خاتونآبادی هنگامی که از دنیا میرفتند، برادرم یک سال و نیم بیشتر نداشت. ایشان به مادرمان گفته
بیشتر بخوانیدرادیو را باز کرده بودم که خبر شهادت آقای قدوسی را اعلام کردند. همین که خبر را شنیدم، رادیو را
بیشتر بخوانید