خاطره منوچهر احترامی از گل آقا؛ دعوا بر سر مجله
دستی از پشت، آستین بالازده پیراهن مرا گرفت و صدایی از حوالی انتهای دست گفت: ناهار حاضر است.صدای صابری بود،
بیشتر بخوانیددستی از پشت، آستین بالازده پیراهن مرا گرفت و صدایی از حوالی انتهای دست گفت: ناهار حاضر است.صدای صابری بود،
بیشتر بخوانید