روایتی غم انگیز از آخرین شب قبل از سفر بی بازگشت امام موسی صدر به لیبی! “ان شاء الله خیر است”
هر بار کسی در بیروت گم می شد، زنگ می زدند به امام موسی صدر، یادم هست یکبار که زنگ
بیشتر بخوانیدهر بار کسی در بیروت گم می شد، زنگ می زدند به امام موسی صدر، یادم هست یکبار که زنگ
بیشتر بخوانیدمن هروقت از چیزی ناراحت بودم، خانهٔ خودم را رها می کردم و می رفتم خانهٔ سید. یک شب یادم
بیشتر بخوانید