خاطره ای شنیدنی از نامه نگاری دانش آموزان روستایی در کرمانشاه با آیت الله صافی گلپایگانی
اختصاصی خاطره نگاری؛
بیژن شهرامی از مخاطبان سایت خاطره نگاری، در مطلب ارسالی خود به روایت خاطره جالبی از دوران معلمی اش پرداخته است.
در ادامه متن کامل این خاطره را میخوانید:
در یکی از روستاهای کرمانشاه حدود سی سال پیش در روستای عبدالتاجدین (استان کرمانشاه) معلم بودم. از بچه ها خواستم به عنوان انشاء نامه ای برای آیت الله العظمی صافی(ره) بنویسند. بچه ها نوشتند و آنها را با پست به دفترشان فرستادم. آقا با مهربانی هم جواب دادند و هم برایشان هدیه فرستادند.
این گذشت تا چند سال پیش (حسب فرمایش فرزند معظم له) چشم آقا به نامه ها می افتد و می فرماید آن بچه ها حالا برای خودشان جوانی برومند شده اند و چه بسا صاحب فرزند هم باشند. نامه دیگری نوشتند و فرستادند و آنها را پدرانه نصیحت کردند.