خاطره مخالفت خاتمی با نامه ای سرگشاده خطاب به رهبری
جت الاسلام والمسلمین محمد علی خسروی در بخشی از یک یادداشت که در پاسخ به نامه آیت الله یزدی خطاب به آیت الله العظمی شبیری زنجانی نگاشته به ذکر دو خاطره از سید محمد خاتمی و حزب جمهوری اسلامی پرداخته و می نویسد:
انتشار این نامه نگرانی هایی را در جمع متدینین و طرفداران انقلاب اسلامی بوجود آورد که موجب بازتاب وسیع و موضع گیری مراجع، علما، شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی و گروه های مختلف گردید.
به اعتقاد برخی، نوشتن این نامه نه اشکالی داشته و نه توهین تلقی می شود بلکه یک امر عادی است.
* پاسخ این ادعا [ادعای مخالفت سید محمد خاتمی و حاضرین در جلسه با آیت الله شبیری زنجانی با نظام و رهبری] را در ضمن بیان خاطره ای عرض می کنم. در سال ۱۳۸۹ و بعد از آنکه آقای مهندس موسوی و حجت الاسلام و المسلمین کروبی در حصر قرار گرفتند در جلسه ای که با حضور حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی تشکیل شده بود یکی از حاضرین پیشنهادی داد که آقای خاتمی را بسیار متغیر و برآشفته کرد.
ایشان پیشنهاد کرد طی یک نامه سرگشاده به رهبری خواسته خود را اعلام کنیم. آقای خاتمی با عصبانیت گفتند این چه پیشنهادی است یعنی به ایشان اهانت کنیم؟ آن آقا ادامه داد نه، من منظورم تهیه نامه محترمانه ای بدون اهانت است. آقای خاتمی گفتند نامه هرچه هم محترمانه باشد وقتی به صورت سرگشاده باشد معنایش این است که چون شما متوجه نمی شوید برای عموم منتشر می کنیم از این توهین بالاتر می شود؟
* ذکر خاطره ای از اولین کنگره حزب جمهوری اسلامی در اینجا خالی از لطف نیست. در آن کنگره که بهار ۱۳۶۱ در اردوگاه شهید باهنر تهران با حضور مقام معظم رهبری که سمت دبیر کلی حزب را داشتند و من هم به عنوان عضو حزب توفیق حضور داشتم، بنیان گزاران حزب اصول و برنامه های آن را تشریح می کردند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود نکته مهمی را به عنوان اصل اساسی و خط مشی حزب ترسیم کردند. ایشان فرمود: “اگر روزی امر دایر باشد بین انتخاب حزب و انقلاب اسلامی، ما حزب را فدای انقلاب می کنیم. و اگر روزی امر دایر شد بین حفظ انقلاب و حفظ اسلام، ما انقلاب را فدای اسلام می کنیم.”