خطر انجمن‌ حجتیه‌ برای‌ بعضی‌ مقامات‌!

خاطره روز 26 فروردین سال 1362

تمام‌ روز در خانه‌ بودم‌. گزارش ها را خواندم‌. پیش‌ از ظهر احمدآقا آمد. اطلاع‌ داد که‌ ده‌ میلیون تومان‌ اهدایی‌ امام‌ به‌ حزب‌ جمهوری‌ [اسلامی‌] را از قم‌ آورده‌اند و آماده‌ تحویل‌ است‌. این کمک های‌ امام‌ به‌ حزب‌، اهمیت‌ بسیاری‌ دارد؛ هم‌ از لحاظ سیاسی‌ و هم‌ رفع‌ نیازها. راجع‌ به‌ جنگ‌ و مسائل‌ دیگر مشاوره‌ شد. شکست‌ عملیات‌ والفجر یک‌ بعد از آن‌ همه‌ توفیقات‌ نظامی‌، نگران‌کننده‌ است‌. در مورد اختلاف‌ آقای‌ [محمدرضا] فاکر و فرماندهان‌ سپاه‌ صحبت‌ شد. به‌ نظر می‌رسد بنا دارند، اختیارات‌ ایشان‌ را محدود کنند و با آقای‌ [فضل‌ الله‌] محلاتی‌ تقسیم‌ نمایند. اشاره‌ به‌ ضرر و خطر انجمن‌ حجتیه‌ برای‌ بعضی‌ مقامات‌ داشت‌. نماز جمعه‌ را [آیت‌الله‌] آقای‌ خامنه‌ای‌ اقامه کردند. مقداری‌ از وقتم‌ را مهمانها گرفتند. عصر همشیره‌ طاهره‌ با بستگان‌ دیگر آمدند. دو سال است‌ که‌ او را ندیده‌ بودم‌. در روستای‌ محل‌ تولدمان‌ بهرمان‌ نوق‌ مثل‌ وضع‌ قبل‌ از انقلاب‌ زندگی می‌کنند. می‌گوید وضع‌ کارگرانمان‌ از آنها بهتر شده‌ است‌ که‌ باعث‌ خوشحالی‌ است‌. دخترش‌ آذر هم‌ که‌ به‌ تازگی‌ ازدواج‌ کرده‌، با شوهرش‌ آمده‌ بودند. خانم‌ دکتر منصوریان‌ که‌ سهام‌ بیمارستانش مصادره‌ شده‌ و با شوهرش‌ در کانادا زندگی‌ می‌کنند، برای‌ رفع‌ مشکلات‌ و برگشتن‌ به‌ ایران‌ مراجعه کرده‌ بود. به‌ آقای‌ محمدی‌ گیلانی‌ [حاکم‌ شرع‌ تهران‌] ارجاع‌ دادم‌.
آخر شب‌، احمدآقا تلفن‌ کرد و گفت‌ از جبهه‌ خبر داده‌اند که‌ بر سر دو سه‌ تپه‌ فتح‌ شده‌، درگیری ‌شدید است‌ و تلفات‌ داده‌ایم‌ و عقب‌نشینی‌ کرده‌ایم‌. خیلی‌ متأثر شدم‌. دختر غفوری‌ هم‌ با خانم یوسفیان که‌ پسرش‌ را گرفته‌اند، آمدند و کمک‌ می‌خواستند. آقای‌ رحیمیان‌ هم‌ اصرار داشت‌ که‌ با مجله‌ پاسدار اسلام‌ درباره‌ جنگ‌ مصاحبه‌ کنم‌؛ چون‌ وضع‌ روشنی‌ نداریم‌، گفتم‌ در شماره‌ آینده‌ مصاحبه‌ می‌کنم‌.

منبع: کارنامه و خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362، نشر معارف انقلاب، خاطره روز 26 فروردین

تاریخ درج مطلب: دوشنبه، ۲۷ فروردین، ۱۳۹۷ ۱:۰۳ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *