رای خاتمی در مراکز سپاه چقدر بود؟ شایعه ای که واقعیت داشت!

چه میزان رای به صندوق سید محمد خاتمی یا علی اکبر ناطق نوری در مراکز محل تجمع سپاهیان ریخته شد؟

این سوالی بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 76 بر سر زبانها بود و هرکس براساس اطلاعات خود به آن پاسخ می داد. اما در خاطرات روزانه مرحوم هاشمی هم به آن اشاره شده و یک مقام رسمی درباره آن به آیت الله هاشمی گزارش داده است. در روزنوشت 13 خرداد 1376 هاشمی رفسنجانی میخوانیم:

[irp]

مراسم فارغ التحصیلى دانشجویان دوره اول دانشگاه شاهد در نهاد [ریاست‏‌جمهوری] برگزار شد. گزارش دکتر [احمدعلی] نوربالا، [رییس دانشگاه شاهد] و خانم دکتر [فرشته] بقایی، [رییس دانشکده دندانپزشکی] و مراسم سوگند فارغ التحصیلان دندان‏پزشکى و اهدای جوایز و تقدیم لوح سپاس از سوى آقاى [محمدحسن] رحیمیان، رییس بنیاد شهید به من و صحبت‌هاى من در توسعه دانشگاه و اهمیت طرح آموزشى و فرهنگى شاهد در دانشگاه شاهد انجام شد.

آقاى [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] آمد. از نتایج انتخابات اظهار خوشحالى کرد؛ تاکنون افسرده بوده. گزارش مطالب آبراه خزر و خلیج فارس را آورد و خبر از خریدن کارخانه عظیم ریسندگى و بافندگى در زیمبابوه داد. قرار شرکت در مراسم شکرگزارى جهادگرها براى من گذاشته شد.
آقاى [علی] رازینی، [رییس‏ کل دادگستری استان تهران] آمد. مقدارى از بهت‌انگیز بودن نتایج انتخابات گفت و اینکه حتى در مراکز سپاه، علیرغم فشار فرماندهان سپاه، رأى به آقاى ناطق [نوری] ناچیز بوده و مثلاً در شهرک شهید محلاتى، آقاى ناطق کمتر از 15 درصد رأی داشته است. براى نیازهاى مالى دستگاه قضایى استمداد کرد.
[آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد. گزارش تکمیل پالایشگاه بندرعباس را داد و اجازه خواست که به نام من نامگذارى شود. گفتم در زمان ریاست من نباید بشود. گفت آقاى خاتمى او را براى ادامه کار وزارت دعوت کرده است؛ من هم استقبال کردم و گفتم بپذیرد.
عصر آقایان [قاسم] سلیمانى، [مرتضی] قربانى و [محمدجعفر] اسدى، از فرماندهان سپاه آمدند و از تصمیم آقاى محسن رضایى براى استعفا از سپاه اظهار نگرانى‏کردند و خواستند که مانع آن بشویم و اگر نتوانستیم، براى شغل بعدى او کمک کنیم؛ توقع دارند معاون اول بشود، یا وزیر کشور.
شوراى عالى ادارى جلسه داشت. دفتر مطالعات استراتژیک را از نهاد ریاست‏‌جمهورى به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل‏‌کردیم. براى اصلاح دندان به بیمارستان اختر، سپس به مرقد امام رفتیم. به خاطر تزریق تخدیرکننده، وضع دهانم براى سخنرانى مشکل داشت، ولى تا ساعت ده شب که وقت سخنرانى بود، بهتر شد. جمعیت زیادى براى مراسم سالگرد امام آمده بود. سخنرانی‏‌ام درباره اهمیت نقش امام در انقلاب بود. دیروقت به خانه رسیدم.

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۱۴ خرداد، ۱۳۹۹ ۲:۱۳ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *