«رضا حسین زاده» گوینده صدا و سیما، از 3 دهه مخابره خبرمی گوید.
زمانی که صحبت از برنامههای خبری صدا و سیما میشود، بیشک یکی از اولین چهرههایی که تصویرش در ذهن نقش میبندد، «رضا حسینزاده» است. گوینده توانمند و پیش کسوت صدا و سیما که با لبخند شیرین و سبیل خاصش، اخبار تلخ و شیرین را ماهرانه مخابره میکند.
او که به تازگی به مشهد سفری داشته، ارادت ویژهای به امام رضا(ع) دارد و میگوید خانوادهاش، وجود او را مدیون آن حضرت هستند. حضور این مجری توانمند در شهرمان بهانه یک گفت وگوی مفصل با او بیش از سه دهه تجربه گویندگی است:
هفت خانی برای ورود به عالم گویندگی
آغاز صحبتمان با او از چگونگی ورودش به صداوسیما و عالم گویندگی است. حسینزاده برایمان میگوید: در 16سالگی دیپلم گرفتم چون چند پایه را جهشی خوانده بودم. خاطرم است، دی ماه 64، صدا و سیما اعلام کرد که به تعدادی گوینده خبر نیاز دارد. ۵۰ هزار نفری از سراسر کشور در این فراخوان شرکت کردند و من هم یکی از آنها بودم. خاطرم است، افراد را در گروههای 500 تا هزارتایی دسته بندی میکردند؛ درنهایت پس از برگزاری چند مرحله آزمون 150نفر انتخاب شدند. به واقع هفت خانی را طی کردم تا در جمع منتخبان نهایی قرار گرفتم.
او برای ما شرح مفصلی میگوید از آموزشهایی که در آن دوران سپری کرده و وسواسی که بر سر انتخابها وجود داشته است؛ «بعد از طی همه آن مراحل در نهایت شش نفر باقی ماندند. شاید برایتان جالب باشد که ما برای شش ماه فقط اجازه داشتیم گویندههای خبر و کار و نحوه اجرایشان را تماشا کنیم بعد از آن، به ما مجوز اعلام زمان و مکان دادند. یعنی همین قدر که بگوییم: ساعت ۱۴ این جا تهران است، صدای جمهوری اسلامی ایران… اما باور کنید وقتی به این مرحله رسیدیم، روی ابرها سیر میکردیم.»
آقای مجری، زمستان دو سال قبل به دلیل عارضه ریوی، در بیمارستان بستری میشود. عارضهای که بیارتباط با شیمیایی شدن او در دوران جنگ تحمیلی نیست. خودش در این باره میگوید: بعد از دیپلم به جبهه رفتم تا همین دو سال پیش کسی این موضوع را نمیدانست. من برای اعتقاداتم جنگیده بودم و تمایلی نداشتم از آن صحبتی بکنم. از آن ایام، هنوز آثار شیمیایی را همراه خودم دارم. موقعی که در بیمارستان بستری شدم، آقای ضرغامی به دیدنم آمدند. در همان اثنا برای لحظاتی ملافه کنار رفت و وی آثار شیمیایی را روی بدنم دید و موضوع را از پزشک ام جویا شد. با وجود این که مایل نبودم کسی بداند جانباز شیمیایی هستم اما وی مطلع شد. من تکپسر خانواده بودم و داوطلبانه به جبهه رفته بودم؛ اگر میخواستم از این موضوع استفاده کنم در بیست یا سی سالگی این کار را انجام میدادم. وظیفه خود میدانستم که به وطنم خدمت کنم.
نه معلق شدم، نه از کار برکنار شدم، نه استعفا دادم و نه خداحافظی کردم
حسینزاده معلم بوده و طی ماههای اخیر نیز یکی دو دوره آموزشی نیز در مشهد برگزار کرده است. او از تجربه شیرین معلمی چنین میگوید: بیست سال داشتم و همزمان با سپری کردن دورههای گویندگی، معلم حقالتدریس نیز بودم. حدود سه سال معلمی کردم. از حدود ۱۸ سال پیش نیز تدریس فن بیان را شروع کردم تابه این فرمایش امام صادق(ع) که؛ «زکات دانش، آموختن آن است»؛ عمل کنم. هیچ لذتی بالاتر از آموختن و تماشای ثمره آن نیست.
اما حدود یک سال پیش رسانه ها پر شد از اخباری که می گفت این مجری توانمند از عرصه اجرا کنار گذاشته شده است. بازار شایعات داغ بود تا این که دوباره تصویر حسین زاده بر صفحه تلویزیون ظاهر شد. او در توضیح اتفاقات پیش آمده، اظهار میکند: معلق نشدم، بلکه نمیتوانستم زمانبندی کارهای خارج از صدا و سیما مانند تدریس را با شیفتهای کاری هماهنگ کنم. البته بازنشسته صدا و سیما نیز بودم. دو سال پیش اعلام شد که بازنشستگان نباید در سازمان مشغول به کار باشند. این شرایط باعث شد تا وقفهای چند ماهه در کار گویندگیام ایجاد شود. اما خوشبختانه مجدد به کار بازگشتم؛ زیرا مشخص شد گویندگی بازنشستگی ندارد، آن هم گویندهای که ۴۸ ساله بود و طبیعتا در این سن و سال، خروج از فضای اجرا زود بود. خلاصه همینجا تاکید میکنم که من نه معلق شدم؛ نه از کار برکنار شدم؛ نه استعفا دادم و نه خداحافظی کردم.
او ادامه میدهد: هم اکنون در بخش خبری 22:30 شبکه دو در خدمت مردم هستم. برخی میگویند شما در اخبار ساعت ۲۱ بودید و هم اکنون تنزل پیدا کردهاید. نه؛ واقعیت این است که چه اعلام زمان و مکان، چه یک خبر خواندن، چه شبکه یک یا هر شبکه دیگری اصلاً نباید تفاوتی برای گوینده داشته باشد؛ زیرا خبر امانتی است در دست گوینده و باید به نحو احسن انجام شود.
اولین مجری که خبر از پایان جنگ داد
از این گوینده پرسابقه درباره خاطرهسازترین خبرهایی که خوانده میپرسیم، در جواب بیان میکند: راستش را بخواهید، خبر سراسر خاطره است. اما خاطرهانگیزترین خبری که خواندم، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت بود که خاتمه هشت سال جنگ تحمیلی را نوید میداد. هنوز کاغذ آن خبر را دارم. ساعت 12:20 شب در حین اجرا بودم که یادداشتی به من رساندند و روی آن متن قطعنامه و خبر پایان جنگ را نوشته بودند. این خبر را برای اولین بار من خواندم و جزو ماندگارترین خاطراتم است.
میخواهیم بدانیم تا حالا تپق یا سوتی بوده که برای او خاطره شده باشد، به چاشنی لبخندی می گوید: فیلم کوتاهی به عنوان سوتی حسینزاده مجری شبکه یک در فضای مجازی موجود است. ماجرا از این قرار است که من در حال قرائت خبر رهبر معظم انقلاب در خبر ساعت 14 بودم. خبر تازه به دستمان رسیده و تمرکز همه روی این موضوع بود. ناگهان سیم میکروفون به سیم گوشی، سیم اتوکیو و صندلی چرخدار پیچید و بیم آن را داشتم که سیم ها قطع شوند، از طرفی امیدوار بودم کارگردان در حال پخش تصاویر مربوط به خبر باشد و من در فاصله پخش آن ها سیم ها را جدا کنم. در همان حین که خبر می خواندم شروع به باز کردن سیم ها کردم و تصاویر هم پخش شد. خوشبختانه در قرائت خبر مشکلی پیش نیامد اما تصویر درگیر بودن من با سیم ها و تلاشم برای جدا کردن شان روی آنتن رفت.
پدر و مادرم مرا مدیون حضرت رضا(ع) هستند
از این مجری دوستداشتنی، در خصوص سفرش به مشهد نیز میپرسیم، در پاسخ می گوید که مشتاق خادمی حرم و بارگاه حضرت رضا(ع) است و توضیح میدهد: پدر و مادرم نام مرا «رضا» گذاشتند چون مرا مدیون آن حضرت هستند. تا یک سالگی، ۱۹ بار مرا به مشهد میآورند.
وی ادامه میدهد: دوست دارم خدمت گزار حرم آقا باشم. تقاضای خادمیام را به آستان قدس رضوی دادهام و مراحل آن در حال طی شدن است و این یکی از بزرگ ترین آرزوهای من است.
حسین زاده خاطر نشان میکند: وقتی توفیق زیارت دست میدهد و وارد حرم حضرت میشوم، انگار جایی میان زمین و آسمانم. این لذت وصفناشدنیاست. حرف آخر این مجری دوستداشتنی در آستانه سال نو، تبریک و شادباش ایام است؛«از طرف خودم که عمری است با این مردم و انقلاب بزرگ شده ام و حال در میان سالی هستم فرارسیدن نوروز ۹۷ را پیشاپیش تبریک عرض می کنم و امید دارم به سالی بهتر و شکوفاتر برای همه هممیهنان ارجمندم و خواهشی که از مردم دارم این است، متاسفانه ما اغلب بسیار از هم دور شدهایم چه خوب است به پاسداشت نو شدن سال کمی مهربان تر و صمیمیتر باشیم طبق آن چه دین و تمدنمان به ما سفارش کردهاند.»
نویسنده: الهام برمکی
منبع: پایگاه روزنامه خراسان