روایتی از سرنوشت گویندگان و مداحان مذهبی رادیو در قبل انقلاب

بعد از دعوت آرام و با احتیاط ما از هنرمندان دوره گذشته، که با کار مرحوم نوذری شروع شد، فضای جدید در رادیو به وجود آمد. مراقب بودیم که خیلی محتاط باشیم. برنامه های شاد و دو گوینده ای در رادیو زیاد شد. تصمیم گرفتیم که آرام آرام از دیگران هم استفاده کنیم. در مورد هنرمندان اجتماعی قبل انقلاب حساسیت زیادی نبود. و از آن استقبال شد و مهم شجاعت تصمیم گیری دعوت بود. اصلی ترین دلیلش هم این بود که روحانیون و انقلابیون مذهبی عمدتا رادیو و تلویزیون نداشتند و سریال و فیلم نگاه نمی کردند و هنرمندانش را هم نمی شناختند. آنها هم که می شناختند به روی خودشان نمی آوردند که میشناسند و موقعیت انقلابی شان را به خطر نمی انداختند.

1912108_698

اما در مورد همکاران مذهبی رادیو موضوع فرق می کرد. در حوزه مسایل دینی افراد همکار با رادیو تلویزیون از طرف روحانیت انقلابی و مدیران بعد انقلاب شناخته می شدند. به همین دلیل مثلا هنرمندان مختلف که نقش های بعضا بی پروایانه ای در حوزه های مسایل اخلاقی و اجتماعی داشتند، مورد فشار شدید انقلابیون مذهبی قرار نگرفتند. اما روحانیون و یا مداحانی که قبل از انقلاب در رادیو و تلویزیون حضور پیدا می کردند، به دلیل اینکه مورد شناخت انقلابیون و روحانیون تازه به مدیریت رسیده بعد انقلاب بودند، حساسیت بیشتری روی آنان بود. منبری ها و مداح هایی که در رادیو وعظ مذهبی می کردند، مورد هجوم بیشتری نسبت به هنرمندان در رسانه ها و به صورت عملی قرار گرفتند. نمونه بارز آن مرحومین ذبیحی بودند. ذبیحی ها دو برادر بودند که در رادیو تهران و مشهد برنامه مذهبی،‌ دعای سحر، و اذان اجرا می کردند. البته جواد ذبیحی که در تهران بود مشهور تر بود. صدای خوبی هم داشت. آن ها در رادیو فقط اشعار مذهبی می خواندند ولی آخر اشعارشان گاه به گاه برای سلامت وجود ذات همایونی دعا می کردند. برادر بزرگتر که در تهران می خواند ردیف های موسیقی را می شناخت ولی همیشه مناجاتهایش را بدون موزیک خواند. بلافاصله بعد انقلاب دستگیر شد و بعد مدت کوتاهی آزاد شد. اما بعد از مدتی توسط نیروهای مذهبی انقلابی ربوده شده و در بیابانهای اطراف تهران کشته شد. یادم هست در مشهد چند نفر از روحانیون طرفدار شاه و یا مخالف مبارزات مورد کینه مضاعفی قرار داشتند که آنها را نیز به بیابان های اطراف بردند و بلاهای مختلف و منجمله قتل بر سر آنان آمد. یکی از معروفترین وعاظی که در ماه رمضان و مناسبت های مذهبی در رادیو حضور پیدا می کرد، شیخ رضای نوغانی بود. انصافا بیان و خطابه کم نظیری داشت و در سخنرانی یکی از صاحبان سبک بود. چند باری هم به دیدن شاه در مشهد رفته بود. وی از این حساسیت ها مطلع بود و به سرعت از ایران خارج شد و فکر کنم در لندن زندگی می کند. دو هفته پیش شنیدم فوت شده است. نمیدانم خبرش درست است یا نه. در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی نامه ای نوشت و خواست اجازه دهند به دلیل کهولت سن به وطن برگردد. اما علیرغم نظر موافق آقای خاتمی،‌ نهادهای تصمیم گیر اجازه ندادند.

سید جواد ذبیحی
سید جواد ذبیحی

مرحوم ذبیحی برادر دیگری داشت که برنامه های مذهبی در رادیو مشهد اجرا می کرد. او را دستگیر کردند. من روزهای اولی بود که به رادیو مشهد رفته بودم. در سالن بزرگ کمیته انقلاب اسلامی در اول خیابان جم دادگاه علنی برای او تشکیل شده بود. شاید حدود هزار نفری از نیروهای مذهبی آمده بودند. فقط با این حساسیت که نیروهای مذهبی، انقلابی او را می شناختند و از او متنفر بودند. من هم رفته بودم. آقای شیخ علی تهرانی که بعد ها از رادیو بغداد سر در آورد، قاضی دادگاه بود. وقتی وارد شد، به طرفش هجوم بردند که حفظش کردند. محاکمه کوتاهی بود. شیخ علی تهرانی دستور داد که از بلندگوی سالن صدای مجرمانه او را پخش کنند. از بلندگو با آواز پخش شد که خدایا اعلی حضرت شاهنشاه آریامهر، شهبانو فرح و ولیعهد را حفظ کن. سالن سکوت عجیبی گرفته بود. فضای انقلابی بعد انقلاب آن قدر تند بود که به راحتی شیخ علی تهرانی فهمید که این دیگر نمی تواند حرفی در دفاع از خودش بزند، و حکم اعدامش را صادر کرد که خوشبختانه اعدام نشد. چند ماه بعد از آن محاکمه جلو در رادیو تلویزیون مشهد ایستاده بودم، ذبیحی داشت پیاده از جلو آنجا رد می شد. داخل رادیو را نگاه می کرد. خیلی در آن ایام جرات می خواست، از در بیرون رفتم و سلام و علیک کردم. عجب روزگاری. همچنان که نوغانی واعظ هم بعد از خروج از کشور به صورت غیابی توسط مرحوم فردوسی پور به اعدام محکوم شد. این ها همه حکایت از حساسیت ویژه در مورد همکاران مذهبی رادیو تلویزیون داشت که بیشتر به تحکیم رژیم تعبیر می شد. دلیل عمده آن البته عدم پیگیری رادیو تلویزیون در آن ایام توسط روحانیون و نزدیکانشان بود. هیچیک از هنرمندان قبل انقلاب رادیو و تلویزیون دچار این عقوبت های سخت نشدند. فقط مذهبی ها و روحانیون و منبری ها را می شناختند که مورد عقوبت ویژه قرار داشتند. به این دلیل ما هم در رادیو به فکر استفاده از نیروهای مذهبی قبل انقلاب نیفتادیم و می دانستیم که امکان پذیر نبود.

فرهنگ مهرپرور

اما نعمتی بود که انقلابیون خیلی هنرمندان غیر مذهبی رادیو را نمی شناختند و ما توانستیم از آنها استفاده کنیم و کم کم مورد مقبولیت حکومت قرار گرفتند. تا جایی که در مرگ هنرمند طنز رادیوی قبل انقلاب، مرحوم مهرپرور رهبری معظم انقلاب هم تسلیت علنی گفتند.
منبع: خاطرات شفاهیسید محمد علی ابطحی، وبنوشت

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۲۲ آبان، ۱۳۹۵ ۳:۴۱ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات تاریخ معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *