روایتی از متلک نماینده سازمان ملل به دختر چادری
دیروز در یکی از سرای محله های شهرداری، یک نماینده از سازمان ملل در معیت معاون محیط زیست، بازدیدی از فعالیت های محلی مردم در حوزه محیط زیست داشتند. چون دبیرستان دخترم در نزدیکی این سرای محله است، قرار بر این می شود که چند دانش آموز هم گزارشی از فعالیت های علمی خود درباره محیط زیست را ارائه دهند.
سه دانش آموز که قبلا در زمینه بازیافت و پسماند تحقیقی داشتند و زبان انگلیسی شان هم خوب بوده را انتخاب می کنند برای ارائه گزارش. یکی از آنها هم دختر من بود. شب قبل، با کلی زحمت متن ارائه را به انگلیسی آماده کرد و با ذوق و شوق آماده برنامه روز بعد شد.
دیشب که از دانشگاه برگشتم دیدم دمغ است. پرسیدم گزارش تان را ارائه دادید؟ گفت: بله. گفتم: خوب بود؟ گفت: ارائه خوب بود ولی …
معلوم شد جناب نماینده سازمان ملل پس از شنیدن گزارش تحقیق، در حضور مسئولین محیط زیست و شهرداری به دخترم و دوستانش گفته: “بله طبیعت خیلی مهم است و خورشید هم بخشی از طبیعت است که نور آن برای بدن ما مفید است و ویتامین دی تولید می کند. اما شما با این چادرهایتان متاسفانه نمی توانید از نور خورشید استفاده کنید!”
بعد هم مردک بی شرف خودش زده زیر خنده و مسئولین جمهوری اسلامی هم در معیت او خندیده اند به آن سه دختر دانش آموز و بدون هیچ تقدیر یا اشاره ای به فعالیت علمی آنها رفته اند. رویداد، یک نمونه کلاسیک از مواجهه یک مغز منحط استعماری، با “دیگری” است. ...
راوی: شهاب اسفندیاری
منبع: بولتن نیوز