روایت یک ترور؛ «یک ارگان با اعلام جانبازی من مخالف بود»
سعید حجاریان در سالگرد ترور خود گفتگویی با روزنامه شرق داشته که در ادامه میخوانید:
آقای حجاریان! همانطورکه اطلاع دارید پس از دوم خرداد شما را «تئوریسین اصلاحات» نامیدند. پس از ترور نیز «جانباز اصلاحات» خوانده شدید. اطلاق این گونه عناوین را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهطورکلی استفاده از این قبیل عناوین را مناسب نمیدانم. چنانکه پیشتر در گفتوگویی اعلام کردم، خود را «تئوریسین اصلاحات» هم نمیدانم. به طریق اولی موافق عنوان «جانباز اصلاحات» هم نیستم. هرچند به گمان بعضی، خودزنی کردهام و میدانیم پس از خودزنی از اساس موضوع جانبازی منتفی است!
فارغ از موافقت یا عدم موافقت شما به هر تقدیر بحث درباره چنین عناوینی گشوده است….
بله. شاید بهتر باشد این بحث را از منظر فقهی بررسی کنیم. ببینید! چنانکه میدانیم در فقه و رسالههای عملیه درباره غسل و کفن شهید بحثهایی مطرح شده و گفتهاند وی را باید با لباس خونآلود دفن کرد. این تعریف به فرد یا افرادی دلالت دارد که در میدان جنگ در مقابل کافران و باغیان قرار گرفته و جان باختهاند. تأکید بر میدان جنگ بسیار مهم است، زیرا امام خمینی در پاسخ به یک استفتا درباره حکم پاسداران و محافظان شخصیتها معتقد است غسل و کفن از آنها ساقط نیست.
درباره جانبازان بحث فراتر از اینهاست، زیرا جانبازی از جمله مقولات مستحدثه است و حکم فقهی درباره آن موجود نیست؛ اما میدانیم دیه جانبازان جبهههای جنگ که بهخاطر دفاع از خاک و عقایدشان ازخودگذشتگی کردهاند، بر عهده دولت است و باید بهنحوی خسارت وارده جبران شود و اکنون، با ایجاد تسهیلات مختصری مانند تأمین دارو، ویلچر، پروتز، مخارج بیمارستان و همچنین مقرری برای پرستاران، آنها را مراعات میکنند. این کار وظیفه هر دولتی است چه ایران چه کشورهای غیر.
شما بر «تسهیلات مختصر» تأکید کردید، اما تصور برخی فراتر از این است تا حدی که گاهی جانبازی بهمثابه رانت تلقی میشود.
بله. ما باید میان حقوق جانبازی و سوءاستفاده بعضی تفکیک قائل شویم. فارغ از بحث سهمیهها باید بگویم با این تصور که جانبازان بهخاطر وضعیتشان به آلاف و الوف رسیدهاند، موافق نیستم. مطلع هستم، بنیاد شهید امکانات ضعیفی برای پوششدادن به این قشر دارد. چنانکه میبینیم شهرهای ایران خانهنشینی را به جانبازان تحمیل کرده است، زیرا امکان استفاده آنها از معابر عمومی، برخلاف کشورهای اروپایی، ممتنع است. همچنین با تغییر هنجارها و ارزشها، نگاهها به جانبازی تغییر کرده است. فیلم گیلانه بهخوبی بیمهریهای مردم نسبت به جانبازان را به تصویر کشیده است.
به خود شما بازگردیم. بههرحال شما جانباز محسوب میشوید یا خیر؟
ببینید! با توجه به تعاریفی که اشاره کردم، مشخص نیست من در این میانه چهکارهام؟ نه در جنگ جانباز شدهام، نه دشمن به من حمله کرده است. ترور من به تعبیر یک شخصیت عالیرتبه نظام محصول غبارآلودگی فضای کشور و خودزنی دوستان بوده است! به هر ترتیب من لایق آن نیستم تا در عداد جانبازان جنگ شمرده بشوم کما اینکه اگر مرده بودم مطابق آرای فقهی صدرالاشاره شهید محسوب نمیشدم. بعد از بیرونآمدن از کما، هیئت تعیین درصد جانبازی به سراغم آمد و آن تیم، من را جانباز اعلام کرد و، چون مشکلات تعادل، گفتار، فلج دست چپ و آسیب نخاع و مخچه عوارض بسیاری بهجای گذاشته بود، درصد جانبازی ۷۰ درصد تعیین شد.
شنیده بودم برخی با جانبازی شما مخالف بودند….
بله. یکی از ارگانها به این حکم اعتراض کرد و گفت، چرا فلان فرد معلومالحال را جانباز اعلام کردهاید؟! ادعای هیئت رسیدگی این بود، حجاریان به عنوان نایبرئیس شورای شهر در مقابل محل خدمت خود و در حال رسیدگی به امور اربابرجوع ترور شده و میتوان او را جانباز حین خدمت قلمداد کرد؛ اما مخالفان نمیپذیرفتند. البته من از مزایای جانبازی هیچ استفادهای نکردهام جز یک عدد طرح ترافیک سالانه بهمنظور تردد به مراکز درمانی.