اعتماد به ساواک؛ اشتباه بزرگ شاه
حمید قزوینی در کانال تلگرام اش نوشت: نیمه فروردین سال ۱۳۳۶ دولت «منوچهر اقبال» که تازه فعالیت خود را آغاز کرده بود، قانون تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را که مدتی پیش از آن تصویب شده بود، در دستور کار قرار داد و با استفاده از برخی نیروهای زبده شهربانی و ژاندارمری و ارتش آن را عملیاتی نمود.
از آن پس محوریت فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی در داخل و خارج با ساواک و روشهای خشن آن بود و رفته رفته دایره نفوذ آن از بخشهای اطلاعاتی و امنیتی به همه کشور گسترش پیدا کرد. سا واک عملا یکی از مهمترین نهادهای امنیتی دنیا شد و نام آن در کنار سازمانهای سیا (امریکا)، کا گ ب (شوروی) و موساد (اسرائیل) تداعی کننده خشونت و ارعاب بود.
ساواک با نهایت خشونت و وحشیگری با مخالفان رفتار میکرد و شاه متقاعد شده بود که تنها را مقابله با مخالفان، حذف آنان است.
«محمدرضا پهلوی» به دلیل بی اعتمادی نسبت به مردم و نیروهای نخبه کشور، (که پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بیشتر هم شده بود)، رفته رفته بیشترین اتکا را متوجه نهادهای امنیتی و نظامی نمود. و در صورت ضرورت، به افرادی توجه میکرد که ساواک درباره آنان نظر مثبت میداد.
تعابیری مانند استاد ساواکی، آخوند ساواکی، سفیر ساواکی، پزشک ساواکی، دانشجوی ساواکی، شهردار ساواکی، نماینده ساواکی، سرمایهدار ساواکی و … در ادبیات مردم فراگیر بود. و در فقدان دمکراسی و ساختار کارآمد و پاسخگو، بخش وسیعی از جامعه مجبور بود تا برای پیشبرد امور خود از قدرت و نفوذ عناصر ساواکی در هر یک ازحوزهها کمک بگیرد، زیرا در غیر این صورت با موانع جدی مواجه میشد.
ساواک اگرچه به لحاظ سازمانی تابع نخست وزیری بود اما ریاست آن از سوی شاه تعیین میشد و از زمان تاسیس تا انحلال در سال ۱۳۵۷ چهار نفر ریاست آن را برعهده داشتند که «نعمتالله نصیری» بیشترین دوران را به خود اختصاص داد. گفته میشود یکی از مهمترین ویژگیهای «نصیری» که مورد رضایت شاه بود و تاثیر زیادی در تداوم ریاست او داشت، تنظیم گزارشها و پیگیری امور مطابق میل شاه بود. برخی معتقدند شاه از مدیرانی که گزارشهای منفی به او میدادند و یا بعضی خطاها و ضرورت انجام اصلاحات را متذکر میشدند، خوشش نمیآمد و به همین دلیل «حسین پاکروان» را عزل و «نصیری» را به مدت ۱۴سال در راس ساواک قرار داد.
در چنین روندی شاه به تصور سلطه بر همه امور کشور که از طریق ساواک به او منتقل میشد، کشور را جزیره ثبات میخواند و خواستار الگوپذیری سایر حکومتها از شیوه مدیریتی خود بود. اما حوادث منتهی به انقلاب نشان داد که روشهای ساواک تا چه اندازه نادرست بوده و شاه در شناخت جامعه و نیازهای آن توفیقی نداشته و اعتماد زیاد به دستگاه امنیتیاش، یکی از اشتباهات بزرگ او بوده است.