ماجرای نمره 10ی که سید حسن حسینی به دانشجویش داد!
حمید قزوینی نوشت:
خاطره ای سید حسن حسینی؛ دوست شاعر و دانشجویم وحید به دیدنم آمده. ورقههایی را که صحیح کردهام نگاه میکند. دو سه نفر هشت و نُه شدهاند. میگوید: «سیدجان! رحم داشته باش! تو را به خدا اینها را ده کن! مگر خُردی فراموش کردی که درشتی میکنی!»
با تکههای شاعرانه، نرمم میکند. میگویم باشد. هشتها را ده میکنم.
یک ماه بعد همان چند نفری که به وساطت دوستم هشت و نهُشان را ده کردم در حیاط دانشکده پشت سرم عمداً بلند بلند با هم درددل میکنند:
– اصلاً ورقهها را تصحیح نمیکند! همین جور نمره میدهد!
– با خط کش نمره میدهد!
– بله وجبی!
به خودم میگویم: دندت نرم! خوبی به ابنای زمانه نیامده! و از آن به بعد پشت دستم را داغ میکنم.
( نقل از کتاب سکانس کلمات)
منبع: کانال تلگرام حمید قزوینی، @H_Ghazvini