محمد هاشمی از 114 روز همراهی با امام در فرانسه میگوید؛ نماینده کارتر در نوفل لوشاتو از امام چهخواست؟
محمد هاشمی را عمدتاً به ریاست صداوسیما در دهه 60 و نسبتش با آیتالله هاشمی رفسنجانی میشناسند، اما او بخش مهمی از حضور امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو را با امام خمینی همراه بوده و در دوران نخستوزیری شهید رجایی نیز، معاون سیاسی او و سرپرست وزارت خارجه بوده است. محمد هاشمی در بخشی از گفتوگوی خود با ایرنا به خاطراتی از 114 روز همراهی با امام در نوفل لوشاتو اشاره می کند که در ادامه می خوانید:
… امام 117 روز نوفل لوشاتو بودند و من 114 روز در خدمت ایشان بودم. من در روز سومی که امام وارد نوفل لوشاتو شدند، از امریکا به خدمت ایشان رسیدم.
شما در نوفل لوشاتو چهکار میکردید؟
من در امریکا درس میخواندم. در نوفل لوشاتو همهکار میکردیم. من ترجمه میکردم. بعضی متون را اصلاح و ترجمه فارسی میکردیم. بیانیههای امام، سخنرانیهایشان و نوارهاشان را پیاده و به اعلامیه تبدیل میکردیم. نوارها را شب به ایران میفرستادیم. خرید میکردیم. کسانی که میخواستند به دیدار امام بیایند، با ماشین میآوردیم و میبردیم. هر کاری که زمین مانده بود، کارهای زیادی انجام میدادیم. در این مدت 117 روزی که امام در پاریس بودند، روزانه به طور متوسط لااقل 100 خبرنگار میآمدند در نوفل لوشاتو که صحبتهای امام، بیانیههای امام، نماز امام و سخنرانی امام را میگرفتند و در کشورهای خود منتشر میکردند.
امام در این دوره که در پاریس بودند، دو سه کار خیلی مهم انجام دادند. یک کارشان این بود که جنایات شاه و غیرمشروع بودن نظام شاهنشاهی را خیلی خوب جا انداختند. دوم اینکه خواست ملت ایران را که حکومت اسلامی و دولت اسلامی بود بخوبی بیان کردند. در واقع امام در پاریس، اسلامی بودن مبارزه و خواست ملت ایران را بخوبی برای دنیا شرح دادند. شعار مردم در ایران، همینها بود: خون بر شمشیر پیروز است، تظاهرات عاشورا، نماز عید فطری که در قیطریه خوانده شد. حتی سیاسیونی که میخواستند با امام ملاقات کنند، تا اسلامی بودن نهضت و حرکت مردم ایران را تأیید نمیکردند، امام اجازه ملاقات نمیدادند؛ از جمله آقای سنجابی و آقای فروهر، سه نفر از جبهه ملی آمدند با امام دیدار کنند. امام گفتند که ملاقات نمیکنم، چون اینها میروند و بعد حرفهایی میزنند. گفتند باید تأیید کنید که مردم اسلام را میخواهند و نهضت اسلامی است. اینها بیانیهای نوشتند و هرسه نفر امضا کردند و به امام فرستادند. امام اصلاحی روی بیانیه آنها انجام دادند و باز اصلاحیه را هم هر سه امضا کردند. بعد امام وقت ملاقات دادند که اگر اینها بعد از ملاقات حرف خلافی زدند، بیانیهشان را منتشر کنند. درست است که طیفهای مختلف در حال مبارزه بودند ولی همه دریافتند که کسی توان رهبری جز امام ندارد.
وقتی 40 سال گذشته را نگاه میکنیم میبینیم جمهوری اسلامی با همه انتقادات، تهدیدهای زیادی از سر گذرانده است. اگر خلاصه بخواهید جواب دهید، رمز اینکه جمهوری اسلامی توانسته در مقابل این فشارها دوام بیاورد، چیست؟
قبل از پیروزی انقلاب یا بهتر بگوییم در زمان رضاشاه، وضع حکومت معلوم بود چگونه است. زمان قاجار را هم وارد نمیشویم که اوضاع خیلی خراب است. زمان محمدرضا شاه یعنی از سال 1332 بعد از کودتای 28 مرداد، محمدرضا شاه تقریباً ایران را دربست در اختیار امریکاییها گذاشت. امریکا در ایران 65 هزار کارشناس نظامی و غیرنظامی داشت. امریکاییها از شاه حمایت میکردند. حتی در روزهای آخر انقلاب، من چند جا گفتم که نماینده آقای کارتر (رئیس جمهوری وقت امریکا) آمد پاریس، درخواست ملاقات با امام کرد، نماینده ژیسکاردستن (رئیس جمهوری وقت فرانسه) آمد و ملاقات کردند. شب، نماینده آقای کارتر تلویحا از امام میخواست که در امور مردم ایران دخالت نکنند، فعلا هم به ایران نروند، برایشان خطر دارد. نماینده فرانسه هم میگفت که اگر جای شما بد است، جای شما را عوض کنیم و شما را به قصر ورسای ببریم. امام به محض اینکه اینها پای خود را از خانه امام بیرون گذاشتند، گفتند اعلام کنید من جمعه به ایران میروم. رادیو فرانسه اعلام کرد امام میروند. موجی آنجا راه افتاد. امام طبق یک منطق با آنها مخالفت میکردند و آن اینکه، آقای کارتر و امریکا که دوست من نیستند پس حتما توطئهای در کار است که اگر من در ایران باشم، نمیتوانند توطئه خود را انجام دهند. بعد معلوم شد ژنرال هایزر برای کودتا آمده است. در واقع امریکا از پیش از پیروزی انقلاب، بهدنبال سقوط نظام بوده است. نمیخواستند نظام تشکیل شود.