ناگفته های عضو تیم بازرسی واقعه توفان شن از شکست «پنجه عقاب»
روزنامه خراسان نوشت: در خیالش عقابی بود که هیچ شکارچی یارای شکارش را نداشت اما غافل از این که صحرای طبس دامگاهی است برای نقشه های شومی که در سر دارد و دانه های شن، سربازان و گلوله هایی می شوند که نقشه های شومش را به باد فنا می دهند. امروز واقعه طبس 36 ساله شد اما هنوز زوایای پنهان زیادی از عملیات به شکست انجامیده پنجه عقاب وجود دارد که به کتاب شکست صحرای طبس افزوده نشده است پس باید سراغ بازماندگان تیم های اعزامی برای بررسی این واقعه رفت و از اعماق آن سر درآورد. او تنها بازمانده تیم بررسی واقعه توفان شن است زیرا همراهان دیگری که با وی بودند در جبهه های انقلاب، آسمانی شده و برخی نیز به دیار حق شتافته اند.
او علاوه براین که از پس ماموریت واقعه طبس به خوبی برآمده در جبهه های انقلاب نیز حضوری مستمر داشته است و یکی از جانبازان سرافراز شیمیایی هشت سال دفاع مقدس به حساب می آید و اکنون که در دوران بازنشستگی است لحظه به لحظه حضور را در کنار واقعه و برنامه های شومی که دشمن در سر داشته است به یاد می آورد و مدارکی هم دارد که باید از آن به عنوان اسناد تاریخ واقعه طبس یاد کرد و آنها را در این سال ها به یادگار نگه داشته است. صحبت از امیر سرتیپ دوم خلبان «محمد کریم عابدی» است که در ادوار گذشته نماینده مردم فردوس، سرایان، بشرویه و طبس در مجلس شورای اسلامی نیز بود و اکنون که بازنشسته شده است در کسوت رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل کانون ایثارگران پیش کسوت خدمت می کند.
اتفاقی بی نظیر
همان ابتدا و قبل از اینکه بخواهد از وظیفه اش در تیم بازرسی بگوید از این که برخی از عملیات شکست خورده آمریکا در صحرای طبس به عنوان عملیات ناموفق یاد می کنند گلایه مند است و شکست آمریکا در پنجم اردیبهشت سال 59 را یک اتفاق بی نظیر در دنیا می داند زیرا آمریکا دو عملیات قبل از واقعه طبس در گرانادا و کامبوج را با موفقیت به پایان رسانده و توانسته بود با قتل عام هزاران نفر، سفارتش را بگیرد اما در عملیات سوم ناکام ماند و شکست خورد.
در آن زمان مشاور عالی دکتر «چمران» وزیر دفاع و رئیس دفتر ویژه بازرسی وزارت دفاع بود که با سرگرد خلبان شهید «محمود خزرایی» حسب امری که امام خمینی(ره) به نماینده خود؛ حضرت آیت ا… خامنه ای در وزارت دفاع داده بودند که وزیر دفاع هر چه زودتر موضوع حمله آمریکا را بررسی کند هیئتی شکل گرفت که متشکل از آیت ا… خامنه ای، شهید دکتر چمران، مرحوم آیت ا… رفسنجانی، مرحوم سرهنگ سلیمی و خلبان «محمد کریم عابدی» و خلبان جنگنده سرگرد «خزرایی» بود. این هیئت روز دوم پس از عملیات یعنی ششم اردیبهشت به سمت اصفهان پرواز کرد و از فرودگاه اصفهان نیز با یک بالگرد به سمت صحرای طبس رفت.
البته روز حادثه بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا و رئیس جمهور دستور بمباران هواپیماها و بالگردهای آمریکایی باقی مانده در منطقه را داده بود که در این عملیات یکی از پاسداران یزدی به نام شهید «محمد منتظر قائم» به شهادت رسید و آیت ا… «خلخالی» رئیس وقت دادگاه انقلاب نیز به صحرای طبس رفته بود و پس از این که اجساد نیروهای آمریکایی جمع آوری شد آن ها را تحویل سفارت سوئیس داد. تعداد اجسادی که آمریکایی ها اعلام کردند هشت جسد بود در حالی که سه تا چهار جسد دیگر اعلام نشد و علت این بود که آن ها ایرانی های فراری بودند که با آمریکا همکاری می کردند و دولت کارتر نمی خواست آبروریزی شود.
دست یابی به نقشه عملیات
این راوی واقعه و عضو تیم بازرسی حادثه صحرای طبس بعد از اشاره ای که به روز واقعه می کند، میگوید: وقتی هیئت وارد منطقه شد من و شهید خزرایی دو کارشناسی بودیم که به بررسی قضایا پرداختیم و تنها چیزی که به دست آوردیم و به دردمان خورد نقشه عملیات و یک سری اسناد بود که زیر صندلی یکی از خلبان ها مانده بود و اگر به این اسناد دست نمی یافتیم نمی توانستیم به عمق قضایا دست یابیم. به گفته «عابدی» اگر این اسناد را نداشتیم نمی توانستیم پاسخ محکمی به آن هایی بدهیم که می گویند فریبکاری است و دلایل دیگری می آورند.
ناگفته های ماجرا
به این جای داستان که می رسد از گفتن واقعه طبس و این که چه بود صرف نظر می کند زیرا بارها گفته شده است و می خواهد ناگفته های ماجرا را بازگو کند و این که بعد از بازگشت با تیم به تهران، حکمی برای ادامه ماموریتش داده می شود تا همه زوایا و عمق ماجرا را بررسی کند. وی چون نقشه عملیات آمریکایی ها را در دست داشت مطلع بود که آمریکایی ها از کجا پرواز کرده اند، به چه نقاطی می خواستند بروند و چه نقشه ای در سر داشتند.
به علاوه آن ها به یک سری نوشته ها نیز در این ماموریت دست یافته بودند که به زبان انگلیسی و فارسی اما با آرم عربستان نوشته شده بود، به عنوان مثال یکی از جمله ها این بود اگر تیم مهاجم گیر افتاد بگویند مردم ایران خیلی مهربان و مهمان نوازند، خارجی هستیم و گم شدیم به ما کمک کنید. نیروهایی که وارد ایران شده بودند شش ماه در صحرای آریزونای آمریکا که مشابه لوت ایران است تمرین کرده و قبل از آن نیز با هواپیمای کوچکی به منطقه آمده و همه چیز را برای حمله ایده آل گزارش داده بودند. هشت فروند بالگرد و هواپیمای نو به منطقه طبس آمده بودند تا پس از سوخت گیری به سمت تپه های گرمسار در 100 کیلومتری تهران حرکت کنند.
به گفته وی از سه فروند هواپیما یکی سوخت رسان و یکی از دو هواپیمای دیگر c130 مجهز به تجهیزات مدرن مانند موتورهای بی صدا و همراه با جیپ های کم صدا، کپسول خواب آور، سلاح های خفیف و … بود که به عنوان تجهیزات آن را در صحرای طبس پیاده کرده بودند و خیلی از تجهیزات هنوز در اختیار ایران است. همچنین یک هواپیمای دیگر حامل 120 کماندو بود و بالگردها نیز حدود 20 کماندو را می توانستند حمل کنند.
در کنار این شش بالگرد؛ دو فروند هواپیمای دیگر نیز به عنوان رزرو در نظر گرفته شده بود. تیم حمله که به آخرین دستاوردهای نظامی روز مجهز بود صبح روز چهارم اردیبهشت از فرودگاه مسقط که اکنون نیز در اختیار هواپیماهای بزرگ آمریکایی است به سمت صحرای طبس حرکت کرد.
سوخت گیری در صحرای طبس
شایان ذکر است که سیستم هیدرولیک دو فروند بالگرد به طور معجزه آسا یکی نزدیک دریاچه بختگان و دیگری در حوالی راور کرمان از کار می افتد پس دشمن با شش فروند بالگرد به صحرای طبس می آید تا سوخت گیری کند اما به دلیل این که دو فروند بالگرد آن ها دچار نقص شده بود زمان کمی داشتند به همین دلیل، زمانی که بالگردها در صحرای طبس در حال سوخت گیری بودند شیلنگ سوخت گیری به یکی نرسیده و همین موضوع سبب شده تا مجبور به سوخت گیری داغ شوند یعنی سوخت گیری با روشن بودن هواپیما و بالگرد انجام شود.
آن چه بیان شد ماجرای شب چهارم بود و آمریکایی ها قبل از آن یک دستگاه اتوبوس حامل زائران یزدی امام رضا(ع) را نیز گروگان می گیرند و یک تانکر سوخت را که از تربت حیدریه به سمت یزد در حرکت بوده است بدون فکر، هدف شلیک قرار می دهند که انفجار تانکر سوخت سبب می شود تا خلبان هواپیما به سبب نور زیاد نتواند چیزی را ببیند و بر اثر برخورد با بالگرد در حال سوخت گیری چهار ملخ آن از کار می افتد که همه این اتفاق ها نیز ساعت 23 چهارم اردیبهشت رخ داد.
تولید گردباد
اما آن چه آمریکایی ها به فکرشان نرسیده بود این بود که چرخش ملخ بال های هواپیما ها و بالگردها هم باد شدیدی ایجاد می کند و باعث حرکت ماسه های نرم کویر می شود و گرد باد به وجود می آورد.
اصل ماجرا
خلبان «محمد کریم عابدی» بعد از گریزی که به ماجرای شب چهارم می زند دوباره به اصل داستانی که آمریکایی ها به دنبالش بودند برمی گردد و می گوید: وقتی حکم گرفتم و با نقشه حمله ای که از آن ها در دست داشتم با یک بالگرد هوانیروز معکوس نقشه آن ها به سمت صحرای طبس پرواز کردم، دیدم که مقصد بعدی آن ها تپه های گرمسار بوده است که با پرواز در این منطقه متوجه شدم هشت دایره بزرگ با گچ در وسط دشت برای نشستن بالگردهایی که قرار بود از طبس به گرمسار بیایند مشخص شده است. نقشه هم این بود که ساعت 4 صبح همراه با کماندوها در تپه های گرمسار بنشینند و از آن جا مسلح و با خودروهای آمریکایی که جاسوس ها آن ها را از قبل تهیه کرده بودند و با لباس کمیته وارد تهران شوند و ماموریت آن ها هم این بود که نیروهای گرفتار در لانه جاسوسی را آزاد کنند.
نقشه چه بود؟
نقشه طراحی شده این بود که ابتدا با بیهوش کردن نگهبانان سفارت آمریکا نیروهای گرفتار در سفارت را آزاد کنند و به داخل ورزشگاه شهید شیرودی ببرند، البته اطلاعاتی که آن ها داشتند غلط بود. نکته ای را هم در این زمینه برای اولین بار اعلام می کند این که بعد از بررسی مشخص شد که از داخل سفارت نیز یک کانال زیرزمینی به ورزشگاه شهید شیرودی یا همان امجدیه گذشته وجود دارد و از این طریق می توانستند نیروها را به این ورزشگاه منتقل کنند.
جالب این جاست که در آن شب حتی چراغ های ورزشگاه شهید شیرودی را هم روشن گذاشته بودند تا انتقال نیروهای گرفتار آن ها راحت تر باشد طوری که روشن گذاشتن چراغ ورزشگاه سبب تعجب مردم شده بود که چرا یادشان رفته است آن ها را خاموش کنند. وی ادامه میدهد: نقطه دیگری که در نظر داشتند به آن حمله کنند وزارت امور خارجه بود زیرا تعدادی از نیروهای گرفتار آنها در این مکان بودند و قرار بود یک فروند بالگرد به آن جا برود و بعد از سوار کردن نیروها در ورزشگاه شهید شیرودی فرود آید.
ساختمان حزب رستاخیز
نقطه هدف دیگر آن ها ساختمان حزب رستاخیز در میدان شهید فاطمی بود (وزارت کشور فعلی) زیرا اولین ساختمانی که پد بالگرد داشت این ساختمان است. آن طور که آن ها برنامه ریزی کرده بودند حتی چراغهای این پد نیز روشن بود. بعد از این که همه ابعاد بررسی شد دریافتیم که حتی برخی کشورهای منطقه مانند مصر، قطر، کویت، عمان و … و به ویژه امارات آماده بودند تا اگر جنگنده ای از ایران بلند شد آن ها هم وارد جنگ شوند.
علاوه بر این چون تعداد زیادی نفوذی داشتند پدافند تهران را در بیشتر نقاط از کار انداخته بودند. وی این گزارش را هم موجود دارد که بعد از آن به اطلاع وزیر دفاع، شورای انقلاب و امام خمینی (ره) رسیده است.
برنامه ریزی برای بمباران نقاط کلیدی تهران
اما اگر این عملیات موفق می شد قرار بود چند نقطه کلیدی مانند پاستور، مقر استقرار امام خمینی (ره) و… بمباران شود که این ها همه یک رویاپردازی بیش نبود زیرا ایران هم با همه شرایط از آمادگی لازم برخوردار بود. همچنین آن ها تصمیم داشتند که اگر درگیری ایجاد شد نیروهای خود را پس از آزادی به فرودگاه تمرینی نیروی هوایی در نزدیکی قم ببرند و بلافاصله کماندوها و جاسوسان را به مصر و عربستان منتقل کنند. این عضو تیم بررسی واقعه طبس می گوید: وقتی که عمق قضیه بررسی شد متوجه شدیم که دستگاه های جاسوسی خاصی با آن ها همکاری داشتند که به دستور آیت ا… «خلخالی» دستگیر و مجازات شدند. عده ای نیز دستگیر نشدند که از جمله آن ها فردی بود که در منطقه طبس نفوذ کرده بود.
شناسایی دو سیستم جاسوسی بزرگ
ولی آن چه اهمیت دارد این است که دو سیستم جاسوسی بزرگ که در حساس ترین نقاط تهران با عنوان دو شرکت بزرگ فعالیت می کردند شناسایی شدند که بدون فوت وقت طرحی را نوشتیم و به وزیر دفاع دادیم که دکتر «چمران» هم این طرح را به شورای انقلاب برد و طی 48 ساعت حکم مصادره این دو شرکت صادر شد.
«عابدی» که هنوز این حکم را با امضای دکتر چمران دارد، می افزاید: بعد از انحلال متوجه شدیم که این دو شرکت زمینه فرار اغلب افراد را در زمان شاه و بختیار فراهم می کرد و رئیس این شرکت ها که فردی انگلیسی به نام «اندرو پایک» بود ، در حال فرار از فرودگاه مهرآباد دستگیر شد. بعد از انحلال این شرکت ها در فاصله خیلی کوتاه خلبان های هوانیروز جایگزین شدند تا خللی در کارشان ایجاد نشود.
این راوی تیم بازرسی به بیکار ننشستن بنی صدر در این مدت اشاره می کند که روز 12 اردیبهشت نماینده ای را تعیین کرد تا هر کس هر اطلاعاتی از این واقعه دارد تحویل دهد که او نیز بخشی از اطلاعات را تحویل میدهد و قسمتی را هم چون اعتمادی به بنی صدر نداشته است تحویل نمی دهد. وی می گوید: همان اطلاعاتی که نگه داشتم بعد به درد خورد چون زمانی که کنفرانس حمله آمریکا به ایران تشکیل شد اطلاعات قابل توجهی از آن بیرون نیامد. «عابدی» که هنوز کارت دعوت به این کنفرانس را دارد، می افزاید: ندادن اطلاعات به بنی صدر سبب شد تا از کار عزل شوم اما وقتی امام خمینی (ره)، شورای انقلاب و بقیه متوجه شدند این حکم را برگرداندند.
منبع: روزنامه خراسان، شماره 19804، چهارشنبه 1397/2/5