ناگفته های محسن هاشمی از اولین گامهای ساخت موشک

محسن هاشمی‌رفسنجانی، فرزند مرحوم هاشمی رفسنجانی و رئیس‌شورای شهر تهران در یادداشتی خاطره محور در رونامه همشهری از نقش آیت الله هاشمی در پیشرفت صنعت موشکی نوشت:

در آستانه چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، با وجود مشکلات اقتصادی که امروز مردم سرافراز ایران با آن دست به گریبان هستند، نمی‌توان تاریخ پرافتخار این 40 سال را نادیده گرفت و از رشادت‌ها، فداکاری‌ها و بزرگمردی‌های این ملت سخن نگفت. یکی از درخشان‌ترین عرصه‌های این 40 سال، دوران دفاع‌مقدس است؛ جنگی کم‌نظیر در تاریخ جهان، که انقلابی نوپا در برابر یکی از پیشرفته‌ترین و مجهز‌ترین ارتش‌های خاورمیانه که از سوی دو ابرقدرت شرق و غرب پشتیبانی تسلیحاتی و از سوی شیوخ عرب پشتیبانی مالی و انسانی می‌شد، حماسه‌ای ماندگار را خلق کرد. از دشوارترین عرصه‌های دفاع‌مقدس، حوزه صنایع موشکی بود، عرصه‌ای که قبل از انقلاب، دولت آمریکا عامدانه ایران را از آن محروم کرده بود و ارتش ایران در این حوزه هیچ امکانات قابل‌توجهی نداشت، تحریم نیز موجب شده بود تا ایران نتواند نیازهای تسلیحاتی خود را از سایر کشورها تامین کند و همین محدودیت‌ها و محرومیت‌ها باعث شد تا فرزندان این مرز و بوم با اتکا به اراده و دانش خود و توکل به لطف الهی، صنعت موشکی ایران را پایه‌گذاری کنند. من به‌دلیل تحصیل در رشته مرتبط با صنایع موشکی یعنی کمپوزیت‌ها و مسئولیت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به‌عنوان فرمانده جنگ از اواخر سال 1365به‌صورت جدی پیگیر دستورات ایشان برای توسعه صنایع موشکی در کشور شدم و شاهد تلاش‌های شگفت‌انگیز و اعجاب‌آور عزیزانی بودم که تعدادی از آنها به شهادت رسیده‌اند و برخی نیز همچنان مشغول خدمت هستند اما در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته نشده‌اند. از این‌رو مناسب دیدم به مناسبت چهلمین سالروز پیروزی انقلاب با انتشار سندی جالب از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بخشی از حماسه صنایع دفاعی کشور، که امروز شاهد بهره‌داری از نتایج آن هستیم را روایت کنم.

30 بهمن سال 1366، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات آن روز نوشته‌اند:
«عصر محسن به همراه گروه موشکی ساصد [=سازمان صنایع دفاع] و دست‌اندرکاران موشک نازعات آمدند. گزارش کار دادند و فیلم‌هایی از صحنه‌های آزمایش شلیک در جبهه را نمایش دادند؛ جالب است. درخواست ملاقات با امام را دارند. کار مهمی است. 87 کیلومتر برد دارد و می‌توانند برد را بیشتر کنند. شب، عفت به مراسم سالگرد شهید محلاتی رفت. من و محسن در منزل شام خوردیم؛‌ آش رشته مانده از ظهر که صاحبخانه محسن فرستاده بود.»

ایشان بر روی تصویری که از پرتاب موشک نازعات در این جلسه ارائه شد، دست نوشته‌ای را مرقوم کردند که حاوی عبارتی مهم بود که کمتر به کار می‌بردند:

بسمه تعالی
سند افتخار نیروهای متعهد و حزب‌اللهی
اکبر هاشمی
30/11/66

چند روز پس از این جلسه، فرصتی پیش آمد تا یکی از شیرین‌ترین تجربه‌های عمرم رقم بخورد، همراهی با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در جبهه‌های جنگ:
در هفتم اسفند‌ماه سال 66 جمعه برای صحبت با آیت‌الله و صبحانه نزدشان رفتم. هنگام صبحانه از جبهه خبر دادند که باز هم عملیات در شمال غرب به تأخیر افتاده است. قرار بود عملیات مهمی تا تصرف سد دربندیخان عراق انجام شود که اهمیت ویژه‌ای‌ برای ایران داشت. ایشان می‌خواستند فردای آن روز به جبهه شمال غرب بروند. من هم تصمیم گرفتم همراه‌شان بروم ولی مادر و همچنین پدر موافق نبودند. زیرا در همان زمان هم مهدی و هم یاسر در جبهه بودند. مادر نگران بودند که حضور همگی همزمان در جبهه درست نیست. با اصرار من به مادر پیشنهاد شد که برای حل مشکل تنهایی، چند روزی به زیارت مشهد بروند. لذا به آیت‌الله طبسی رفتن مادر را اطلاع دادیم که اقامت آنها در مشهد تسهیل گردد.
آیت‌الله در خاطرات‌شان نوشته‌اند:

«به دفترم گفتم برای عفت و همراهانش بلیت خراسان تهیه کنند و به آقای طبسی تلفنی گفتم که محلی برای اقامت آنها درنظر بگیرد. چون من و مهدی و یاسر و محسن در جبهه خواهیم بود او نمی‌تواند تنها در خانه بماند. ساعت 8 شب به اتفاق دکتر روحانی و پاسداران با لباس بسیجی از منزل حرکت کردیم… به محل ایستگاه کردان بین کرج و قزوین رفتیم. قطار هم فوراً رسید و حدود ساعت 10 شب سوار قطار [تهران-تبریز] شدیم. یک واگن برای من و همراهان پشت لوکوموتیو بسته بودند. من و دکتر روحانی در یک کوپه و گروه موشکی سپاه و محسن در کوپه دیگر و پاسدارها هم در سایر کوپه‌ها بودند.»

می‌خواستم ضمن حضور در جبهه، از فرصت همراه بودن با فرمانده جنگ، در مسیر و آنجا استفاده و همراه با گروه موشکی دور‌برد، مسئله حمایت از ساخت موشک و مشکلات نقدینگی و لجستیکی را نیز حل کنم. به مدیران مجتمع صنعتی شهید همت جایی که موشک‌های دوربرد 300 کیلومتری سوخت مایع شبیه اسکاد بی ‌مهندسی معکوس شد. اطلاع دادم که همراه ما به جبهه بیایند. با هم عصر به ایستگاه قطار رفتیم و سوار قطار تهران-تبریز شدیم. آیت‌الله به‌دلیل اینکه هم هواپیما و هم گهگاه قطار می‌توانست مورد تهاجم هواپیماهای عراق قرار گیرد، در مسیر یعنی در ایستگاه کرج به‌صورت ناشناس و با لباس نظامی به ما پیوست.
بعد از نماز صبح من و گروه موشکی به داخل کوپه فرمانده جنگ رفتیم. توضیحات جامع از برنامه‌ها و پیشرفت و نوع حمایت‌های لازم را گفتیم. همکاران تحت‌تأثیر دولت‌هایی که از تحقیقات موشکی کشورشان حمایت کرده بودند درخواست‌هایی از فرمانده جنگ داشتند. مثال‌هایی از ساخت موشک «وی دو» که مادر موشک‌های دوربرد و هدایت‌شونده در جهان است می‌زدند. اخیراً از کره‌شمالی و موشک‌سازی آنجا بازدیدی داشتند که مثال‌هایی را تکرار می‌کردند. در نهایت فرمانده جنگ متقاعد شد که باید اولویت بیشتری به طراحی، تحقیق و ساخت موشک دوربرد هدایت‌شونده در ایران داده شود و قول کمک دادند.

ایشان در خاطرات آن روز نوشته‌اند:
«نزدیکی‌های مراغه، نماز صبح را در قطار خواندم. همراهان پایین رفتند و در ایستگاه نماز خواندند. صبحانه خوردیم. سپس محسن و دوستانش درگروه موشکی به کوپه آمدند و توضیحات درباره برنامه و گزارش پیشرفت‌ها را دادند. از سفر به کره‌شمالی و بازدید از مرکز ساخت موشک آنها خیلی راضی‌اند. اطلاعات زیادی به‌دست آورده‌اند. تحت‌تأثیر پشتکار هیتلر در راه‌انداختن مرکز موشکی آلمان در جنگ جهانی دوم هستند و توضیح دادند که جمهوری اسلامی هم به‌خاطر جنگ، باید اولویت بالایی به این کار بدهد و حق هم دارند. در ایستگاه قبل از مراغه پیاده شدیم. ماشین‌ها جلوتر رفته و آماده بودند. سوار شدیم و به سوی منطقه جنگی حرکت کردیم. ماشین‌گروه موشکی در مراغه بود. به آنجا رفتند و سپس به ما ملحق شدند.»

عازم قرارگاه در منطقه ماووت عراق شدیم. نگرانی‌هایی از حمله هوایی دشمن بود. جاده‌ها خراب و آثار برف و سرما و سیل و باران کاملاً نمایان بود. بخشی از مسیر هم در تیررس نیروهای عراقی بود که در ارتفاعات بلند منطقه مستقر بودند. می‌توانستند رفت‌وآمد نیروهای ما را کنترل کنند و حتی آتش سنگین بریزند. در نتیجه حرکت ما را سخت و با احتیاط کرده بود. مقرر شد که جدا جدا حرکت شود که ستون ماشین نباشد. در قرارگاه واحدهای عملیاتی دلایل تأخیر و نیازها را توضیح دادند. عمدتاً مسئله مهندسی و ایجاد جاده جدید و پل و… را مطرح کردند‌. به همین دلایل عملیات بیشتر از 20روز تأخیر داشت. نیروهای مرتبط با کردها هم به‌دلیل استفاده عراق از بمب شیمیایی، دچار جراحات و ترس شده بودند و حمایت برای خانواده‌های خود می‌خواستند که به ایران بیایند. از جنایت‌های صدام به‌شدت وحشت داشتند. جلسات تا نیمه شب طول می‌کشید.
آیت‌الله کم می‌خوابیدند. خواستند مهدی را ببینند، گفتند که با سردار علی فضلی فرمانده لشگر 10 سیدالشهدا به داخل خاک عراق برای شناسایی رفته‌اند و از منطقه طالبانی هنوز برنگشته‌اند. از یاسر خبر خواستیم، گفتند در میاندوآب است. موفق به دیدار آن دو نشدیم. وضع قرارگاه خوب نبود، از گوشه و کنار آن به‌دلیل باران آب داخل می‌شد و گهگاه پتوها هم خیس می‌شد. شب‌ها بیشتر از 3 ساعت نمی‌خوابیدیم.

بعد از تصمیم‌گیری‌های لازم با فرماندهان به بانه آمدیم. اوایل شب بود که خبر دادند 4 منطقه تهران بمباران شده. ولی مسئولان پدافند و ریاست آن آقای روحانی که همراه ما بود می‌گفتند هواپیمایی دیده نشده است. رادارها هم چیزی ثبت نکرده‌اند. بین خودمان شوخی می‌کردیم که آقای روحانی نمی‌تواند تهران را محافظت کند، آقای روحانی هم دفاع می‌کرد که قطعاً هواپیما نبوده است، ولی کسی باور نمی‌کرد. چند ساعت بعد دوباره خبر رسید که 3 منطقه دیگر تهران بمباران شده است. کم‌کم صحبت از موشک شد. این بدین معنی بود که بعد از موشک‌پرانی ایران به بغداد با استفاده از اسکاد بی‌های روسی تحویل گرفته شده از لیبی، حال عراق در دهه اول اسفند 66 امکان زدن تهران با موشک‌ را به‌دست آورده بود. لذا نقطه ضعفی برای ایران و نقطه قوتی برای صدام بود. برای ما به‌عنوان گروه موشکی مسئولیت سنگین‌تر شده بود. زیرا موشک‌های لیبیایی هم رو به اتمام بود. ابتدا ایران به‌دلیل فاصله کم تا بغداد برتری موشکی جدی نسبت به عراق داشت. حمله‌های موشکی مؤثری انجام می‌داد. ولی متأسفانه این برتری با استفاده عراق از موشکی با برد بیشتر از بین می‌رفت. صبح اطلاع دادند که باز هم تهران مورد اصابت موشک قرار گرفته است.

آقای هاشمی با آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور صحبت کردند. گفتند که تا به حال 12موشک به تهران اصابت کرده است. بیش از 30 نفر شهید و 70 نفر مجروح شدند. قدرت انفجاری کم است و تعدادی از آنها عمل نکرده است. به‌خاطر اختلاف در نظر، هنوز تحقیق به نتیجه نرسیده است.

ایشان در خاطرات 11 اسفند 1366 نوشته‌اند:
«ساعت شش و نیم صبح بیدار شدیم. اطلاع دادند دیشب تا امروز صبح، چند موشک دیگر عراق به تهران اصابت کرده است. تلفنی با آقای خامنه‌ای صحبت کردم. گفتند مجموعاً 12موشک فرود آمده و حدود 36 نفر شهید و حدود 70 نفر مجروح شده‌اند. قدرت انفجاری موشک کم است و تعدادی از آنها عمل نکرده که سپاه و ارتش در حال بررسی نوع، منشأ و مشخصات موشک هستند. به‌خاطر اختلاف ارتش و سپاه، تحقیق تأخیر داشته است. آقای روحانی و محسن و گروه موشکی را برای پدافند و تحقیق درباره موشک‌ها به تهران فرستادم. ما هم همراه با آقای شمخانی که از منطقه ماووت آمده بود، با اتومبیل به سوی مریوان حرکت کردیم. جاده خاکی، کوهستانی و پر از دست‌انداز بود، آب‌های حاصل از ذوب برف‌ها در همه جا جاری بود و رودهای مسیر همه طغیان داشت…آقای شمخانی، در راه اطلاعات مفیدی از وضع منطقه ارائه می‌داد… به قرارگاه شهید مطهری رسیدیم. آقای رضایی و جمعی از فرماندهان سپاه برای هدایت کارهای مقدماتی عملیات اینجا هستند. عصر با فرماندهان سپاه، بحث درباره عملیات آینده را شروع کردیم و تا ساعت 12 شب ادامه دادیم. فرماندهان نسبت به طرح خوش‌بین‌اند. احمدآقا از تهران تلفن کرد و گفت به‌خاطر ضعیف بودن قدرت انفجاری موشک‌های عراق و عمل نکردن چند تا از آنها، نتوانسته‌اند روحیه مردم را تضعیف کنند و مردم منتظر مقابله به مثل قوی ما هستند. گفتم دستور داده‌ایم چند موشک به بغداد بزنند. تا اطلاع بعدی روزانه 3 موشک با فاصله زمانی مناسب می‌زنند. اخبار ساعت 12 شب را گرفتم و خوابیدم.»

تا به تهران رسیدیم فوراً کارشناسان موشکی شهید همت مسئله بررسی قطعات موشک‌های عمل نکرده را شروع کردند. به‌دلیل ضعیف بودن قدرت انفجاری موشک‌های عراق و عمل نکردن حداقل نصف آن‌ها، روحیه مردم خوب بود. مردم عمدتاً منتظر مقابله به مثل ایران هستند.
شب بعد باز هم عراق تعدادی موشک به تهران زد ولی چند موشک عمل نکرده بود و قطعات بیشتری به‌دست کارشناسان افتاد. رادیوهای بیگانه سر و صدای زیادی راه انداخته بودند. عراق نخستین بار در جنگ از راکت‌های فراگ 7 علیه شهرهای دزفول و اهواز استفاده کرد و برای نخستین بار سال 1360 از اسکاد بی علیه دزفول استفاده کرد که بیش از 20 نفر کشته و 100 نفر مجروح داشت. بعد از 20 اسفند 62 بود که برای نخستین بار بغداد توسط موشک مورد حمله قرار گرفت. صدام به‌دنبال موشکی بود که تهران را مورد هدف قرار دهد و بالاخره بعد از 4 سال موفق شده بود.
در نهایت نظر کارشناسان مجتمع صنعتی شهید همت بر آن شد که این همان موشک‌های اصلاح شده اسکاد بی روسی است که از سرجنگی آن کاسته و به حجم منبع سوخت آن افزوده شده است. لذا قدرت انفجار آن کم و به‌علت نواقصی که پیدا کرده، بعضی در هوا منفجر می‌شوند. نام آن را الحسین گذاشته بودند. گفته می‌شود که روس‌ها حاضر به فروش موشک اسکاد سی به عراق نمی‌شوند. ولی تعداد زیادی اسکاد بی به عراق می‌فروشند. صحبت از فروش 300 موشک بوده و بالاخره توانست با استفاده از این موشک‌ها و تغییراتی در آنها به موشک‌های دوربردتری دسترسی پیدا کند.
در صنایع دفاع سابقه تولید راکت‌هایی با برد 11 کیلومتری به نام کاتیوشا وجود داشت. ولی احتیاج به فناوری بالا در ساخت سوخت و آلیاژهای مقاوم به دمای زیاد موتور دارند. آقایان مهندس جعفری و صالحی پروژه نازعات را که راکتی با سوخت جامد با برد بیش از70 کیلومتر بود شروع کرده بود. نخستین موشک سوخت جامد ایران با برد بیش از 50 کیلومتر بود.
با پیگیری‌ها در مجتمع صنعتی شهید همت تشکیلاتی به ‌نام مجتمع صنعتی شهید باکری ایجاد شد. پروژه شهاب 2 که وظیفه‌اش تولید انبوه این راکت‌های سوخت جامد در حال تحقیق بود که بتوان به ‌وفور از آن استفاده کرد در خطبه‌های نمازجمعه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مطرح گردید. ایشان از تحقیقات بازدید کردند و امیدوار شدند. اما کار آسان پیش نمی‌رفت. مواد اولیه و تجهیزات مناسب کار و امکانات پشتیبانی در دسترس نبود. ابتدا به‌عنوان پیگیر طرح تحقیقاتی سجیل در جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه به سرپرستی دلسوزانه شهید اصغر اسلامی و یارانش از طرف آقای افشار رئیس مجتمع صنعتی شهید همت فعال شدم. آقای رفیق‌دوست وزیر سپاه هم حکم مستقیمی برای تولید موشک سجیل و انتقال برادران محقق راکت سجیل به وزارت سپاه، معاونت جهاد خودکفایی داد. در بهمن‌ماه سال 66 نیزآقای افشار مجدداً حکمی برای تولید انبوه یکی از راکت‌های در حال تحقیق صادر کرد. اکنون و پس از گذشت 30 سال، این تلاش‌ها بیش از انتظار همه کارشناسان به ثمر رسیده است، بنابراین شایسته است در چهلمین بهار آزادی یاد و خاطره همه مردانی که جان، توان و همه سرمایه زندگی خود را صرف ایجاد توان دفاعی کشور کردند گرامی بداریم، چهره‌هایی نظیر شهید اسلامی، شهید تهرانی‌مقدم و برادرانی که چون مطمئن نیستم از طرح نام‌شان رضایت دارند از آنها نام نمی‌برم اما برایشان آرزوی موفقیت دارم.

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۶ بهمن، ۱۳۹۷ ۱۱:۳۹ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات علم، صنعت و فناوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *