نظر استاد حکیمی درباره ولایت فقیه چه بود؟

احمد زیدآبادی: … روزی او را در محل روزنامۀ اطلاعات دیدم و فوراً با او وارد بحث شدم. حکیمی که موهای سر و صورتش بلند و به سپیدی برف بود، با تواضع به پرسش‌های چالش ‌برانگیزم پاسخ داد. از او در مورد باورش به “ولایت فقیه” پرسیدم. نوعی معذوریت در چهره‌اش نمایان شد؛ با این حال، آشکار بود که نمی‌خواهد پرسشی را بی‌پاسخ بگذارد. پاسخش در این باره، معطوف به نبود تئوری دیگری در دوره غیبت برای اهل تشیع بود.
از او پرسیدم آیا دکتر شریعتی واقعاً به او وصیت کرده است که آثارش را بر اساس متون اصلی دین، مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد؟ پاسخ مثبت او مرا قانع نکرد و باز پرسیدم؛ چرا آدمی در سن حدود چهل سالگی باید وصیت کند؟ مگر او از مرگ قریب‌الوقوع خود آگاه بود؟ حکیمی توضیح داد که شریعتی در سال‌های آخرِ عمر خود در نوعی ترس و هراس از قتلِ ناگهانی خود به سر می‌برده و از همین رو، مرتب به اطرافیان وصیت می‌کرده است.
بقیه گفتگو به گله‌های تلخ حکیمی از ناشر کتاب‌هایش گذشت. از صحبت‌های او پی بردم که به صورتِ مجرد در زیرزمینی اجاره‌ای زندگی می‌کند…

تاریخ درج مطلب: پنجشنبه، ۴ شهریور، ۱۴۰۰ ۲:۱۴ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات مشاهیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *