وقتی بنی صدر اجازه نداد 1000 اسلحه ژ3 به سپاه داده شود!
آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی محسن رفیق دوست با پایگاه عصرایران است که تقدیم میگردد:
در خاطراتم گفته ام زمانی که بنی صدر هنوز می خواست در یکی از عملیات ها که فرمانده کل قوا بود شرکت کند مرحوم شهید کلاهدوز بمن زنگ زد و گفت اگر 1000 تفنگ ژس به ما برسانید با توجه به نیروی داوطلبی که حضور دارد پیروزی ما تضمین شده است.
اتفاقا در همین مصاحبه می گوید ما از نظر اسلحه به سپاه رسیده بودیم فقط توپ و تانک نداشتیم.
همین را می خواهم بگویم. من تا قبل از بنی صدر از تسلیحات ارتش اسلحه می گرفتم، آن روز هم که مراجعه کردم گفتند بنی صدر دستور داده که اسلحه با اجازه خودم انتقال یابد. پشت فرمان لندکروز نزدیکای غروب به دزفول رسیدم جایی که بنی صدر در آنجا بود. یک لباس سربازی هم تنش بود و کلاهی بر سر در اتاق جلسه بود. اما جایی که من رفتم بنی صدر را ببینم سالنی بود که هیچ صندلی در آن وجود نداشت و همه هم ایستاده بودند.
یکی از کسانی که ایستاده بود اقای غرضی استاندار وقت خوزستان بود سوال کردم چرا اینطوری؛ گفت من الان یکساعت و نیم هست اینجا ایستادم بنی صدر دستور داده صندلی نباشد. تا اینکه بنی صدر آمد و من به او گفتم دستور بده هزار عدد تفنگ ژس به من بدهند.
گفت نمیدهم برو از ارباب هایت تفنگ بگیر. پرسیدم کدام ارباب؛ گفت آقای بهشتی، آقای هاشمی، آقای خامنه ای. گفتم انها ارباب های من هستند اما تفنگ دست توست که گفت: تفنگ نمی دهم. رفت سوار جیپش شد من رفتم زیر چرخ عقب جیپ خوابیدم، گفتم تا حواله 1000 تفنگ ننویسی نمی روم. نوشت. اما وقتی من رفتم تسلیحات گفتند تلگراف زده که تفنگ ندهید. ببینید بنی صدر جلوی عملیاتی که اگر با هزار تفنگ بیشتر انجام می شد مطمئن تر بود را میگرفت. این غیر از زمین دادن و زمان گرفتن است؟! البته من افرادم را آوردم قفل در تسلیحات ارتش را بریدم و بجای 1000 اسلحه 3000 عدد و 300 تیربار فرستادم جبهه و کار خود را انجام دادیم.
بعد از انجام این کار با شما برخورد نکرد؟
چرا، ولی من قبلا به امام گزارش داده بودم و امام به او گفت کاری با فلانی نداشته باش . او در همه جا گفته اگر در اسناد بگردید. تا روزی هم که در مسند بود عراق پیشروی میکرد.
منبع: در گفتگو با عصر ایران