گرایش و رابطه رهبری به سمت کدام جناح سیاسی است؟

محمد حسین صفار هرندی در بخشی از گفتگو با سالنامه نشریه مثلث می گوید:

از بُعد سیاست هم نگاه کنیم، برخی از جناح‌های سیاسی می‌گویند در عرصه سیاسی کشور ارتباط رهبر معظم انقلاب با یک جناح کاملا قطع و با یک جناح کاملا برقرار است. این نگاه را شما وارد می‌دانید یا خیر؟ واقعا نگاه ایشان به جناح‌های سیاسی کشور چگونه تعریف می‌شود؟

من چند روز پیش داشتم این پاسخی را که آقای مسعود رضایی، پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر به نامه آقای کروبی نوشته بود، می‌خواندم، یک نکته قشنگی را ایشان اشاره داشت. او گفت «صورت ظاهر این است که می‌گویند آقا تمایلش به جناح اصولگرا یا جناح راست بیشتر است. اما وقتی نگاه می‌کنیم، اولین انتصاب‌هایی که ایشان به عنوان مثال در نصب شخصیت‌های حقیقی مجمع تشخیص مصلحت داشتند، دو سومش از جناح چپ آن روز یا اصلاح‌طلب امروز بود و یک سوم‌شان از این طرف بودند یا حالا اگر نگوییم این نسبت سه چهارم و یک چهارم نبود». خب پس از روز نخست که ایشان مشغول کار شدند، تمام آن کسانی که قبل از ایشان منصوب امام بودند، ایشان دست به ترکیب‌شان نزد. حتی گاهی اوقات مورد گلایه واقع شده که آقا فلانی توانایی‌هایش خیلی مناسب برای این کار نیست، دیگر یک مدت طولانی هم گذشته، چه اصراری بر تمدید حکمش است؟ ولی ایشان بنا به اعتباری آن فرد را از یک جهاتی مناسب می‌دانستند و هم به اعتبار رد آن شبهه در ذهن یک عده اهل وسوسه، منصوبان امام را در جاهای خودشان مستقر و تثبیت‌شان کردند که هنوز بعضی از آنها به اعتبار آن حکم زمان امام هستند و توسط ایشان تایید شدند. البته بعضی‌ نیز خودشان کنار کشیدند یا حاضر نشدند در آن مسئولیت‌ها باشند. ایشان کسانی را که مثلا به‌عنوان رئیس‌جمهور حالا دوره‌شان تمام می‌شود، اصرار دارند که شأن آنها حفظ شود. یک کسی مثل آقای خاتمی با اینکه دوره‌ ریاست‌جمهوری‌اش چه از ناحیه خود او، چه دولتش و چه مجموعه همسوهای فکری‌اش خیلی در حق رهبری جفا ‌شد ولی وقتی دوره‌اش به پایان ‌رسید، آقا به او می‌گویند که من بنا دارم شما را به‌عنوان عضو مجمع تشخیص منصوب کنم. ایشان خودش می‌گوید «به من اجازه دهید من آنجا نباشم، یک کار شخصی دارم، آن کارم را دنبال کنم شاید بهتر باشد». ایشان نیز ‌پذیرفتند. یک کسی مثل میرحسین موسوی بعد از نخست‌وزیری‌اش مورد لطف ایشان است، در جاهای مختلف به او حکم می‌دهند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور سیاسی رهبری؛ با اینکه از نظر گرایش سیاسی آقای موسوی نه‌تنها گرایش به آقا نداشت، بلکه گاهی در تضاد با ایشان بود. گاهی جفاکارانه در حق رهبری برخورد می‌کرد. بماند که مثلا دوره نخست‌وزیری‌اش به جای اینکه با رئیس‌جمهور که مقام مسئول مستقیمش بود، مسائل را هماهنگ کند، با رئیس مجلس یعنی مرحوم آقای هاشمی بیشتر هماهنگ می‌شد. با وجود این می‌بینیم وقتی ایشان در جایگاه رهبری می‌خواهند یارگزینی کنند، بیشتر از میان نیروهای جناح چپ انتخاب می‌کنند. من این شائبه را یک شائبه جعلی می‌دانم، یعنی واقعا چنین چیزی در مقام واقعیت وجود ندارد، مگر اینکه بله، شما نگاه کنید مجلس چهارم وقتی شکل می‌گیرد، ترکیبش خیلی متفاوت از مجلس سوم است اما چه ربطی به رهبری دارد؟ رئیس مجلس سوم آقای کروبی بود اما در مجلس چهارم آقای کروبی به اضافه 20 نفر دیگر از اعضای آن مجلس همه نامزد بودند، تایید صلاحیت هم شدند اما مردم به ایشان رأی ندادند. یک تعداد کمی از این‌ها را هم شورای نگهبان رد صلاحیت کرد. حالا انداختن بار این مساله به دوش رهبری، ناجوانمردی است. چه ربطی به ایشان دارد؟ شاید اگر بود مثلا شخص رهبری از ناحیه خودشان می‌توانستند به بعضی از افراد را حکم بدهند و بگویند این افراد در مجلس باشند یعنی مجلس انتخابی نبود، انتصابی بود؛ خیلی از آنهایی که در جناح چپ مردم به آنها رأی ندادند، ممکن بود آقا بگویند «نه، اینها آدم به‌دردخوری هستند»، نگاه خود ایشان این بود.

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۷ فروردین، ۱۳۹۷ ۹:۲۶ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *