اختفاها و نفوذهای شهید اندرزگو؛ به دفتر «علم» هم رفت و آمد داشت!

آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی سید محسن اندرزگو با روزنامه قانون است:

تکنیک‌های فرار پدر شما از دست ساواک،بعد از چهل سال همچنان تعجب برخی‌هارا برمی‌انگیزد. آیا قبل از ترور منصور پدرشما، در کشور یا گروه خاصی آموزش دیده بود؟

شهید اندرزگو دوره چریکی خود را در لبنان زیر نظر فتح و امل دیده بود. خودش نیز از لحاظ رزمی فرد توانمندی بود. همچنین از لحاظ چابکی زبانزد بود. در دوره‌های چریکی نیز از نزدیک با افراد و تجارب آن‌ها آشنا شده بود. در بحث هویت‌های مختلف، پدر از شناسنامه‌های متوفی‌ها استفاده می‌کردند. ایشان در سیستم آن زمان رژیم، دوستانی داشتند که کمک زیادی به او برای گزیر از دست ساواک می‌کرد. بعدها من از دوستان پدر شنیدم که حتی رییس دفتر «علم» نیز از دوستانش بود. مدت‌ها شهید اندرزگو با نام دکتر حسینی به دفتر علم رفت‌و‌آمد داشت و حتی در آنجا شنیده بود که علم با مسئولان ساواک بر سر ناتوانی آن‌ها در دستگیری‌اش جروبحث کرده است.
در بحث تغییر چهره نیز حاج مرتضی صالحی، کسی بود که گریم‌های متفاوت پدر را انجام می‌داد. پدر در حال عزیمت به منزل برادر ایشان بودند که در خیابان ایران کوچه سقاباشی به شهادت رسید.

خانواده مادری شما از تولد نوه‌ها به جز برادر بزرگ‌ترتان بی‌خبر بوده اند، چه شد که حتی هویت‌های متفاوت شهید اندرزگو نیز باعث نشد که ایشان به زندگی طبیعی خود ادامه دهد؟

بله خانواده مادری من، مدت‌ها از سرنوشت ما بی‌خبر بودند. مادربزرگم از آن زمان خاطره‌‌ای نقل می‌کند. می‌گوید روزی در محله اختیاریه که منزل‌شان بود، مردی کراوات زده را همراه با سگی دیدند که از ماشین مدل بالای آمریکایی پیاده شده و به سمت خانه‌ ایشان پیش می رود. مادربزرگم می‌گوید اول فکر کردم، ساواکی‌ها دوباره در پی پدرت آمده‌اند ولی بعد متوجه شدم که خود پدرت است و آمده که خبر سلامتی خانواده را به ما بدهد.

منبع: روزنامه قانون، شماره 1006، شنبه 1396/6/4

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۵ شهریور، ۱۳۹۶ ۸:۰۴ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات تاریخ معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *